خواهرم زینب ، اصغر بخواب است
روی دست من ، در التهاب است
ای گل پرپر ، اصغرم لای لای
نو گل پرپر ، اصغرم لای لای
روی دست حسین ، شاه شهیدان
اصغرش سیر شد ، از تیر پیکان
اندرین گلشن ، تو شدی خاموش
اصغرم برده ،از سر تو هوش
ای گل پرپر ، اصغرم لای لای
نو گل پرپر ، اصغرم لای لای
ظهر عاشورا ، تیری رها شد
حنجر اصغر ، از خون خضاب شد
گفت با لشکر ، ای قوم کافر
نو گل باغم ، گردیده پرپر
ای گل پرپر ، اصغرم لای لای
نو گل پرپر ، اصغرم لای لای
- چهارشنبه
- 9
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 5:9
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه