زینب و کرب وبلا
زینب و شام بلا
مظهر عشق و وفا
خواهر خون خدا
سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله
عصمت الله علی
زینب و زینبی
در کلاس صبر تو
صد چو ایوب نبی
مست و حیران توأم
دیده بر خان توأم
من فقیر کرم و لطف و احسان توأم
ذکر تسبیح و دعا
عبه اهل ولا
نور چشم و دیده کوثر آل عبا
همره خون خدا
رفته ای کرب و بلا
دسته گلهای تو شد
پرپر از جور جفا
چون که شد روز بلا
روز قتل شهدا
دست و پا میزد گلم
زیر تیغ و نیزه ها
یک طرف خنجر کین
یک طرف قحطی آب
یک طرف حرمله و
ک طرف طفل رباب
خصم کین دشنه به دست
بر روی سینه نشست
بهر شادی خدا
حرمت شاه و شکست
از قفا ضربه زد و
سر جدا شد ز بدن
پیکرش بی کفن و
پاره پاره شده تن
خیمه های شه دین
شده اند غارت کین
لرزه افتاده زغم
بر سراپای زمین
شاعر:سیب سرخی
- چهارشنبه
- 9
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 12:53
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه