سالار زینب حسین
هلال یک شب زینب فدایت
چرا دیگر نمی آید صدایت
مگر کنج تنور جای تو بوده
ز تو خولی پذیرایی نموده
سالار زینب حسین
کی جدا بودم من از تو
کی جدا بودی تو از من
خیزد آه از سینه ی من
ریزد اشک من به دامن
تا سرت بر نیزه دیدم
از کفم تاب و توان رفت
هم رمق از پیکر من
هم توان از کودکان رفت
دخترت را بین که بی تو
پر زند روحش ز سینه
بر تسلای دل او
کن تکلم با سکینه
سالار زینب
- چهارشنبه
- 9
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 15:49
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه