با لب خونین زنی ، کن صدایم یا حسین
بی تو با غم بگذرد لحظه هایم یا حسین
از ازل دل را به مهرت بسته ام
شاهد پیشانی بشکسته ام
وا حسینا وا حسین ، واحسینا واحسین 2
همسفر با من شدی ، جان من قربان تو
خوش به من جان می دهد ، خواندن قرآن تو
مُزد قرآن تو سنگ خواره شد
ای غریب من لب تو پاره شد
وا حسینا وا حسین ، واحسینا واحسین 2
پیش چشمم یا اخا ، عالم از غم تیره شد
تا که طفل کوچکت ، بر نوک نی خیره شد
کن تکلم می دهد جان دخترت
آنکه می باشد شبیه مادرت
وا حسینا وا حسین ، واحسینا واحسین 2
ای گل از من چه شد، روی تو نیلوفری
در کجا بودی که شد ، صورتت خاکستری
مَطبخ خولی به آه و زمزمه
آمده گویا کنارت فاطمه
وا حسینا وا حسین ، واحسینا واحسین 2
- پنج شنبه
- 10
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 7:57
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه