• جمعه 2 آذر 03


شعر روضه حضرت زینب(شده یه دشت پر ستاره)

3686
1

شده یه دشت پر ستاره
چشمای زینب آی داداش
یه سال و نیمه خون می باره
چشمای زینب آی داداش
كارم تمومه نمونده جونی به تنم
یه سال و نیمه دارم برات زار می زنم
زار می زنم زار می زنم حسین
آرزوی رفتنم
شبیه خوابو خیاله
رسیده جون به لبم
دیگه زندگی محاله
یه روز دوری تو
برا زینب یه ساله
شده یه دشت پر ستاره
چشمآی زینب آی داداش
یه سال و نیمه خون می باره
چشمای زینب آی داداش
كارم تمومه نمونده جونی به تنم
یه سال و نیمه دارم برات زار می زنم
زار می زنم زار می زنم حسین
خالی شد دور و برم
شب و روزم سیاهه
تو سینه ام مونده نفس
نفسم فقط یه آهه
تا تو از راه برسی
چشمای خسته ام براهه
افتاده امشب در شماره
نفس سنگین آی داداش
برای خواهر كن تلاوت
سوره ی یاسین آی داداش
ببین به عشق رخ تو پرپر زدنم
یه سال و نیمه دارم برات زار می زنم
زار می زنم زار می زنم حسین
شده یه دشت پر ستاره
چشمای زینب آی داداش
یه سال و نیمه خون می باره
چشمای زینب آی داداش
كارم تمومه نمونده جونی به تنم
یه سال و نیمه دارم برات زار می زنم
زار می زنم زار می زنم حسین
بیا امشب بزارم
روی زانوهات سرم رو
روی بستر ببینی
یكی مثل مادرم رو
بیا تا كه بشنوی
روضه های آخرم رو
به یاد جسم غرق خون و
حلق تشنه آی داداش
شبا می بینم خواب تیغو
تیر و دشنه آی داداش
شده یه دشت پر ستاره
چشمای زینب آی داداش
یه سال و نیمه خون می باره
چشمای زینب آی داداش
ببین به عشق رخ تو پرپر زدنم
یه سال و نیمه دارم برات زار می زنم
زار می زنم زار می زنم حسین
زخم دل كهنه نشد
تا هنوزم كه هنوزه
یه سال و نیمه دلم
مثل خیمه ها می سوزه
همین امشب ببرم
یه روزم برام یه روزه
اولین باره زینب از تو
خواهشی داره آی داداش
بیا سراغ من كه امشب
آخر كاره آی داداش
ببین كه آخر پیرهن سیام شد كفنم
یه سال و نیمه دارم برات زار می زنم
زار می زنم زار می زنم حسین
 
 

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 8:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران