• دوشنبه 3 دی 03


شعر روضه حضرت مسلم بن عقیل(ای فخر دل غم زده از خاک در تو)

1587

ای فخر دل غم زده از خاک در تو
در غربت این شهر شدم در به در تو
از عشق تو سر می دهم این آخر عشق است
این هدیه نا قابل من نذر سر تو
ای کاش نسیمی برساند به تو پیغام
از عاشق در لجّه ی خون غوطه ور تو
بازار پر از نیزه و شمشیر و  سنان است
ای کاش در این شهر نیفتد گذر تو
دیگر به لب مرد و زن اینجا سخنی نیست
غیر از سخن جایزه از بهر سر تو
برگرد از این راه،که ترسم بگذارم
داغ علی ِ اکبر تو بر جگر تو
این جا به همه حرمله با دست نشان داد
تیری که جدا کرده برای پسر تو
عهدی که شکستند دوباره همه بستند
این بار ولی عهده شکسته کمر تو
غوغاست برای زدن چشم اباالفضل
اینجا همه خارند به چشم قمر تو  

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران