ای در تو درخشنده،صد آیت رحمانی
یك صبح طلوع كن تو،از مشرق پنهانی
موجم،سرِ خود كوبم،بر صخره ی داغ داغ
در این شب بارانی،در این تب طوفانی
شد كعبْه سیه پوشت،مكه شده خاموشت
مانده حجرالاسود،در سر به گریبانی
بال ملكوتم را،پرواز تو هستی تو
معراج دلم گل كن،با نغمه ی قرآنی
خواهیم به قربانت،جان،در عوض نانت
یك بار اگر ما را،بر سفره تو بنشانی
هر چند كه داند او،این واقعه مو به مو
كی خاطر ما جمع است،در شرح پریشانی
شاعر:جواد محمد زمانی
- شنبه
- 12
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 5:22
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه