دل در شبان زلف به زنجیر می كنی
ای صبح آرزو،چه شده؟ دیر می كنی
از شهر عقل چون گذری با نسیم یار
كوچه كوچه ی عشق را فراگیر می كنی
كافر نماندت كه به اسلام آوری
اینسان كه تو در دل تاثیر می كنی
اول ز دشمنان علی انتقام گیر
دستی اگر به قبضه ی شمشیر می كنی
آمد محرّم و تو سراغم نیامدی
با من بگو كه باز چه تدبیر می كنی؟
ای دل،قیام قامت آن یار غائب است
كز آن به روز واقعه تعبیر می كنی
شاعر:جواد محمد زمانی
- شنبه
- 12
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 5:24
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه