نیست ای دوست به جز مهر تو اندر دل ما
بسرشتند مگر مهر تو اندر دل ما
آرزویم همه آن است که در نیمه شبی
روشن از شمع جمال تو شود محفل ما
گرنه مائیم سمندر چو سمندر شب و روز
از چه در آتش عشق تو بود منزل ما
باز عشقت بدلم بس که گران شد تر سم
ناقه هنگام سواری نکشد محمل ما
کاشتم تخم وفا شوقی و در مزرع دل
هیچ غیر ازغم و اندوه نشد حاصل ما
شاعر:امام خمینی
- شنبه
- 12
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 7:18
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه