مدایح و مراثی امام حسین

بند اول ؛

عزیز دلم بمیرم برات
هنوز یادمه رفتن و وداعت
هنوز جلو چشمامه خشکی لبات

تا اومدم به خودم روبه گودال میدویدم
تا اومدم به خودم یا بنی میشنیدم
تا اومدم به خودم سرتو رو نیزه دیدم

زیر دست و پا میدیدم تورو
یادمه بهم گفتی که برو

غریب مادر

بند دوم ؛

عزیزدلم شدی بی پناه
غریب بودی تو بین یک سپاه
با صورت افتادی تو خاک قتل گاه

تا اومدم به خودم تو رو بی هوا زدن
تا اومدم به خودم حتی با عصا زدن
تا اومدم به خودم نعل به مرکبا زدن

ای وای از غم کهنه پیرهنت
ای دنیای من مظلوم کشتنت

بند سوم ؛

عزیز دلم شه بی کفن
با هر چی میشد تو رو میزدن
بعد تو شد تازه شروع ماجرای من

تا اومدم به خودم زجر و حرمله رسیدن
تا اومدم به خودم بین انظار منو دیدن
تا اومدم به خودم معجر از سرم کشیدن

ناله میزدم با قلبی کباب
جای زینبه تو بزم شراب ؟

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 21:19
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول ؛

زندگی خوبه توی دنیا با غم ارباب سپری شه
هیچ چیزی کم نداره اون که امام حسین تو زندگیشه

نعمت یعنی همین که برات به سینه میزنم
بین تموم عاشقات آقا یه جایی دادی به منم
نعمت یعنی همین که اسمتو میبرم حسین
با اینکه جای من نبود اما بردی منو حرم حسین

شکر خدا تو این زمونه
منو هم میشناسند به نامت
تنها آرزوم اینه که باشم
تا دم آخر عمر غلامت

یا ثارالله حسین

بند دوم ؛

غصه ی من همیشه اینه اسیر دوریُ فراقم
ولی هزار شکرخدا که همسایه شاهچراغم

نعمت یعنی همین که سایه داری روی سرم
به یاد کربلا میام آقا اکثر شب ها تو حرم
نعمت یعنی همین که یه جا برا گریه دارم
انگاری مشهد رضام وقتی پاتو حرم که میزارم

سید سادات الاعاظم
برکت این بوم دیاری
مطمئنم که رزق مارو
شما توی سفره ها میزاری

یا احمد ابن موسی مدد آقاجان

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 21:21
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول ؛

شروع کنم بگم برات از کجا
توهمه زندگیی این نوکری
فقط به تو گفتم و میگم اینو
برام عزیز تر از پدر مادری

یادمه آقا از اون قدیما
تا اسمتو می‌شنیدم پر میزدم
چقدر برات به این در اون در میزدم
برای تو به سیم آخر میزدم
ابی عبدالله

لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
یادم نمی رود که همه عزتم تویی
من پای سفره ی تو شدم محترم حسین

ابی عبدالله همه دنیامی
چه نیازی به کسی تا که باهامی
ابی عبدالله دوای دردم (سگ ولگردم)
خوش حالم از اینکه دور تو میگردم

ابی عبدالله ابی عبدالله

بند دوم ؛

با خیلیا گشتم و دیدم آقا
اون که واسم میمونه آخر تویی
رفیق با مرام دنیا همه
امیدمه شافع محشر تویی

یادمه آقا دستمو ولله
خودت گرفتی هرجایی کم آوردم
روزمیو عمری از این خونه بردم
میدونی جز نون تو نونی نخوردم

ابی عبدالله

سائلت بر دری از درب تو بهتر نزده
پشت در مانده ولیکن در دیگر نزده
روی در خون سر انگشت مرا میبینی
خانه ات را کسی اندازه من در نزده

ابی عبدالله تویی جان من
ذکر یا حسین شده ضربان من
ابی عبدالله همه ی هستم
خداروشکر که آقا به تو دل بستم

ابی عبدالله ابی عبدالله

بند سوم ؛

میخوام بگم از اونی تو عالم
هر چی یل و مشتی پاش افتادن
تو سختی‌ها من پدر و مادرم
یاابالفظل گفتنو یادم دادن

یاابوفاضل یل دریا دل
نافذ البصیره‌ و ای عبد صالح
به تو هست ی عالمی عاشق واله
نوکرت بودن بالاترین اقباله

یا ابافظل یا ابالفظل

کافر به چشم‌های تو باور می‌آورد
آن چشم‌ها که آه مرا بر می‌آورد
من در پی تو هستم و مردم پی بهشت
ایمان شهر، کفر مرا در می‌آورد

یا ابو فاضل قمر اللهی
تو بنی هاشمیون تو چقدر ماهی
یاابوفاضل تو ای باب الله
ما ک هیچ عاشقته ابی عبدالله

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 21:31
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول ؛

میگذره ثانیه به ثانیه هفته و ماه سال میشه
عمرمون آقا داره میگذره کی موقع وصال میشه

ابی عبدالله

محول الحال والحواله نگات واسم
انظر الینا که منم پر شه دیگه کاسم
من از تو آقا خودتو می‌خوام اینه خواستم

به نگاه تو به دعای تو
این شبا پر میزنم تا خدای تو
میدونی ختم به تو حاجاتم
من الهی به حسین مناجاتم
ابی عبدالله

بند دوم ؛

دنیا محل گذره می‌دونم اونی که میمونه تو هستی
خداروشکر تو این دو روز دنیا برام شدی تو همه هستی

ابی عبدالله

قرن گذشته نوکرت بودن اجدادم
قرن جدید نوکرتم خودم اولادم
مهر تو ارثیه ی ما بوده از آدم

تا نفس دارم در این خونم
واسه پرچم تو می‌گذرم از جونم
مثل اجدادم تا دم آخر
اسمتو جار میزنم ای شه بی سر

ابی عبدالله(ع)

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 21:33
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول ؛

به تو رسیدن یعنی بهشت
روی تو دیدن معنی بهشت

یعنی آخرش منم بهشت با چشمام میبینم
میدونی یه عمری تو روضه ها دنبال اینم
واسه ی یه لحظه ام شده کنار تو بشینم
تورو ببینم

بهشت منی
دورت بگردم عزیز دلم تو عشق منی
با اینکه بدم ولی توی سرنوشت منی

حسین جانم تویی درد منو درمانم

بند دوم ؛

پای تو موندن یعنی بهشت
واسه تو مردن معنی بهشت

یعنی آخرش منم واسه ی تو میمیرم آقا
صحنه آخر تورو میبینمت بعد میرم آقا
تایید نوکریامو از خودت میگیرم آقا
میمیرم آقا

میمیرم برات
یعنی میشه اون لحظه باشم آقا کرببلات
من هر کاری میکنم که بیام آقا به نگات

حسین جانم تویی درد منو درمانم

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 21:40
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول ؛

میمیرم آقا ازت جدا من
چقدر تو روضه زدم صدا من
خوشی برای تموم عالم
غمت برا من غمت برا من

زندگی بعد زندگی معنیش اینه آقا
عاشقتم من تو همین دنیا همون دنیا

من قطره ام بیا منو دریا کن حسین
بین نوکرات منو هم جا کن حسین
این دنیا من آقا دنبالت بودم
اون دنیا بیا منو پیدا کن حسین

بند دوم ؛

امیر عالم تویی گدا من
باتو پریدم سمت خدا من
خوشی برای تموم عالم
غمت برا من غمت برا من

خاک مزارت آقاجون مرهم هر درده
خیلیا رو این علم تو زیر رو کرده

امید منم اینه با گوشه نگات
عاقبت بخیر بشم بین روضه هات
گریه واسه تو چقدر ارزش داره که
هر بیچاره ای رو قطعا میده نجات

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 21:45
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول
من اومدم پرم رو از این قفس بگیری
انقد میگم حسین تا ازم نفس بگیری

حسین حسین گفتن مردن خوشه آره همینو عشقه
پای غمش یه عمری بودن خوشه آره همینو عشقه
تو بزم روضه غصه خوردن خوشه آره همینو عشقه

معنی عشق اینه که بگذری از جون واسش
گریه کنی هر جا که افتادی یاد روضه اش

بند دوم ؛

تو این زمونه خوبه رفیق با محبت
هواتو داشته باشه بدون مزد منت

اونکه هوامو داره توی دنیا فقط امام حسینه
دنیا که نه قبر قیامت عقبا فقط امام حسینه
اونکه گرفت دستمو خیلی جاها فقط امام حسینه

آره فقط این آقاست میمونه پای نوکر
هر چقد اونو میخوای اون تو رو میخواد بیشتر

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 21:45
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول ؛

رفیق اگه دنبال عزتی دنبال این سیاهیا باش
عاشق بمون بی ریا باش
نوره تموم روضه اما دنبال گریه و بکا باش

گریه ی توی خلوت آدمو
از همه کس می‌کنه بی نیاز
آبرو میده چه بخوای نخوای
عاشورای بعد هر نماز

فقط حسینه همون کسی که
هر جا بری بیای بازم میخردت
کافیه یک بار بخونیش از دل
یقین بدون تا به خدا می‌بردت

بند دوم ؛

رفیق اگه دنبال عزتی اینو و اون کم قضاوتش کن
ادبو خیلی رعایتش کن
نوکر امام حسینو هر جا میتونی برو حمایتش کن

دنبال هر کی به جز حسین
بری تهش بدون که باطله
بزرگ خوب تاج‌ سر ولی
بزرگ فقط شاه ابوالفاضله

آره ابافظل واسه گداها
مسیر نوکری رو تعیین کرده
ادب عبادت حب و برائت
جونشو هم فدایی دین کرده

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 21:53
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول ؛

برگشتم سمت آغوش تو
هر باری که گناهی کردم
تو مثل پدری واسه من
هر جایی اشتباهی کردم

از همه مشکل و سختی دنیا به سمت خودتو فرار میکنم
واسه اینکه بیام به چشت همه جوره تو روضه ها کار میکنم
تا که نفس توی سینمه اسم قشنگتو آقا هوار میکنم

واسه تو کار میکنم

من بیچاره جز تو مگه دارم کسو کاری
تو همونی که من رو هیچ جا تنها نمیزاری

حسین عزیز دلم

بند دوم ؛

این روز ها بیشتر از قبل آقا
فهمیدم تو میمونی واسم
این دنیا میگذره‌ خوب بد
خوشحالم که تورو میشناسم

همه میگن که دیونه ام آره دیونه ی لطف و مرام توام
اصلا بزار بگن هر چی می‌خوان ولی عشقم اینه که غلام توام
از وقتی که اومدم توی روضه دیگه آقاصید به دام تو ام
خوب غلام توام

آرزوم اینه آقا با تو باشم تا آخر
حال من خوبه با تو حرمت باشم بهتر

حسین عزیز دلم

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 21:54
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

کربلا مالته اموالته
اربعین شکوه هرسالته
هر کسی روزی خوره هرکیه
روزی ما از پر شالته

حرم پناه اواره ها
سرم فدا شه سرجدا
نجف ینی اجازه ی علی
مدد کربلا یا کربلا

وصلی الله علی
ملک بی ریا
حرم کربلا
حسین
وصل الله علی
بین الحرمین
عباس و حسین
حسین

?️?️?️?️?️?️?️?️

خیمه گاه قاسم جنته
زائر حرم پناهندته
هر کسی هر لقبی داره تو
خوشگل خیمه برازندته

چشام فدای برق چشای تو
منو خونوادم به فدای تو
واسه نذریه روضه ی کربلا
سر ناقابل ما برای تو

وصل الله علی
رخساره حسن
قداره بزن
قاسم
وصل الله علی
تیغ صیغلی
شمشیر علی

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 21:57
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند1️⃣
شاه بی همتا حسین مولانا
لیلی لیلا حسین مولانا
پادشاهی در عالم لاهوت
دلبر دلها حسین مولانا

ای خفته در مزار سر از خاک کن برون
احوال چاکران تو بعد از تو درهم است
از دجله و فرات گذر کن به ملک پارس
با اکبرت که حاصل اولاد آدم است

نوای هر شب خدای مکتب
به خاک کویت نهاده ام لب
دلیل مطلب به جلوه یا رب
خدای گودال حسین زینب

بند2️⃣
ای بهاران رخ حسین مولانا
مرد یزدان رخ حسین مولانا
در شب خلقت کشته عالم را
جذبه آن رخ حسین مولانا

ای با غریبه های جهان آشنا حسین
ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین
مارا به زیر تیغ خودت قتل عام کن
پرودگار مردم کرببلا حسین

شهید معصوم ز آب محروم
امام بر حق ام کلثوم
صدای عشاق میان حلقوم
خدای گودال حسین مظلوم

بند3️⃣
زینت منبر عقیله زینب
جلوه ی داور عقیله زینب
صوت مولا در جسمی زنانه
ثانیه حیدر عقیله زینب

لحن کلام و تیغ خطابش مورب است
ساقیه خیمه پیش جنابش مودب است
قربان شاعری ک ز جانش چنین سرود
زینب همان علیست به زینب ملقب است

زن دلیره نگو اسیره
تو غل و زنجیر یه پا امیره
چه بی نظیره غرش شیره
خطه ی شامش تکرار غدیره

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 21:59
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

رو جسم تو پا گذاشتن
پیش چشم ما گذاشتن
با خنجر سرو بریدن
نیزه ها رو جا گذاشتن

جای جای پیکرت نیزه
وای زیر حنجرت نیزه
مثل تو من زمین خوردم
خورد کتف خواهرت نیره

هربلایی که سرت اومد سرم اومد
پا به‌ پای‌ تو عزیزم مادرم اومد
کاش یکی دوچشمای باز تورو میبست
تو نمیدیدی چجوری شمر حرم اومد

آه حسین

جات بود روی این زمین ، نه
حقه تو نبوده این ، نه
دیدم شد تن تو مثله
کاش بودش فقط همین ، نه

سهم تن تو غارت بود
سهم منم جسارت بود
پوست از تن تو افتاده
هم نیزه هم حرارت بود

مثل اعضای تنت دیده تنم گرما
از همه تو تشنه تر بودی تو این صحرا
تورو برده گوشۀ گودال شه مظلوم
خون داره میریزه رو چادر زهرا

آه حسین

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 22:03
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

مشتاق کربلا همه ی عشاق کربلا
روی دل کسی نمونه کاش داغ کربلا
تنها نه رو زمین شهره ی آفاق کربلا

وقتی دل و غم میگیره
یکی میگه حرم دوباره داره گریم میگیره
بارون نم نم میگیره
دم غروبمم که باشه خب دل آدم میگیره

خودت ببین دلای بی‌قرار و
چه خبره حرم نرفته ها رو
یادم باشه پیش دل شکسته
دیگه نیارم اسم کربلا رو

یک گوشه هق هق میکنم
بی تو که من دق میکنم
یه گوشه هق هق میکنم
بی تو که من دق میکنم

[ ]

تقدیره کربلا که دلم دلگیره کربلا
رفته جوونیمون همه پای پیره کربلا
اسم حسین میاد دل خستم میره کربلا

خوبه که ارباب منی
الهی جونمو بگیری وسط سینه زنی
کشته ی دور از وطنی
بده کفن داشته باشم وقتی که تو بی کفنی

بازم من و روضه ی قتلگاهت
خونی شده صورت مثل ماهت
تکیه زدی به نیزه ی غریبی

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 22:08
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول

از بچگی دلدادم
توو این مسیر افتادم
مگه میری از یادم ابی عبدالله

منم و همین هیئت
که بشه ی بار فرصت
تو بدی بهم رخصت ابی عبدالله

منو رها نکن اگه رهام کنی میمیرم
منو رها نکن بدون تو از زندگی سیرم

زبونم لال حسین اگه رهام کنی کجا برم
دستم به دامنت اگه ولم کنی دربدرم
°°° •••
بند دوم

مادرم دلواپسه
به حرمت برسه
ی نگات واسش بسه ابی عبدالله

پرچم تو هست بالا
لطف و کرمت دریا
من و کوهی از غم ها ابی عبدالله

خیلی دوست دارم ولی میدونی رو سیاهم
خیلی دوست دارم فقط تویی پشت و پناهم

تصدقت بشم حسین نگاتو از من برندار
چشمام کف پاهات روم و زمین نزن فقط این بار

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 22:14
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

من مال می‌خوام که بانی عزات بشم
من عمر می‌خوام که آخرش فدات بشم
من آه می‌خوام همدم نوکرات بشم
من اشک می‌خوام مرهمه زخمات بشم
دار و ندارم ، فداته آقا
زندگی ما نذر کربلاته آقا
روشنیه ، این روزای تارم
خدایی خوشبحالمه من تو رو دارم
حسین ، ابی عبدالله...

من چشم می‌خوام گریه کنم ، فرات بشم
من اشک می‌خوام بارونه رو لبات بشم
من دست می‌خوام سینه زنه عزات بشم
من پا می‌خوام راهیه کربلات بشم
بدونت آقا ، بی ارزشم من
می‌خوام که آخرش فدای تو بشم من
دنیای بی تو ، همش سرابه
حال دلم بدون روضه هات خرابه
حسین ابی عبدالله...

• سه شنبه
• 18
• مهر
• 1402
• ساعت
• 12:22
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

گریه براتو ، موهبته الهیه
دنیای بی تو ، ظلمته و تباهیه
کاشکی بمیرم ، با جمله های ناحیه

ای شیب الخصیب ، ای خدالتریب
مولانا الغریب ، ای حسین جان

آب مگه مهریه ی مادرت نبود
آه غریب بودی و آب آورت نبود
کاشکی بالای تلِ مشرفِ گودال
شاهده کشتن تو خواهرت نبود

ای غریب کربلا یاااا حسین

روضه ی بارون ، روضه ی لب های توئه
میگن که گریه ، مرهم زخمای توئه
توفیق اونم ، بسته به چشمای توئه

ای اشک چشام ، ای بغض صدام
مظلوم ای آقام ، ای حسین جان

آب هنوز روضه خونه روضه ی سقاست
آه هنوزم عطشت روضه ی دریاست
اینکه بعد از تو زیر سایه نرفته
این ربابه عروسه حضرت زهرا ست

ای غریب کربلا وااای حسین

اینکه رسیدم ، دوباره محضرت بسه
برا شهادت ، دعای مادرت بسه
منو نگاهه ، علی اصغرت بسه
میخونم همش ، روضه ی عطش
اصغر کرده غش ، وای حسین جان

آه گناهه علیِ اصغرت چی بود
یا گناهه رقیه دخترت چی بود
ایناکه هر چی بود تو خیمه ها بردن
غارت پیرْهن و انگشترت چی بود

• سه شنبه
• 18
• مهر
• 1402
• ساعت
• 12:24
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

دنیا تاره اما
نور خدا که هست
شاه وفا که هست
کرب و بلا که هست
امید زندگیمه

دارم غصه اما
یه سر پناه که هست
گریه و آه که هست
روضه ی شاه که هست
امید زندگیمه

دارم ، یه دل بی طاقت
که مونده تو غربت
به دوری نداره ، یه لحظه عادت

اشکم ، چکیده رو تربت
میگم توی روضت
کی میبری مارو ، بازم زیارت

یا حسین جان حسین حضرت جانان حسین . . .
دین و ایمان حسین سید العطشان حسین . . .

من جاموندم اما
عکس حرم که هست
چشم ترم که هست
بال و پرم که هست
پر میزنم تا حرم

تنها موندم اما
نوحه و دم که هست
گوشه ی غم که هست
پای علم که هست
سر بذارم رو علم

آقا ، ماه شب تارم
تویی کس و کارم
عشق توئه تنها ، دار و ندارم

جانا ،ای دلبر و یارم
به تو بدهکارم
نوکر تو هستند، ایل و تبارم

یا حسین جان حسین حضرت جانان حسین . . .
دین و ایمان حسین سید العطشان حسین . . .

بازم شاه رحمت
چشم ترم بده
بال و پرم بده
رزق حرم بده
لطفت زیاده آقا

امسال اربعینت
منت بذار سرم
بیام قدم قدم
با گریه تا حرم
پای پیاده آقا

ساده ، ساده میگم آقا
عشق منی مولا
برا تو میمیرم، عزیز زهرا

هیئت ، شده همه دنیام
تویی همه رویام
من از خدا تنها ، شما رو میخوام

یاحسین جان حسین حضرت جانان حسین . . .
دین و ایمان حسین سیدالعطشان حسین . . .

• سه شنبه
• 18
• مهر
• 1402
• ساعت
• 12:38
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

مناجات به سبک ( ای صفای قلب زارم ...)

هر کیم یا هرچه هستم ، داده ای راهم الهی
به من بیچاره بنما ، از سر رحمت نگاهی
خراب حال من ، شکسته بال من
شود با ذکر تو ، مبارک سال من
الهی بالحسین

رو به در گاهت خدایا ، با چه رویی رو بیارم
بین خوبان تو امشب ، جز گناه چیزی ندارم
سیه پرونده ام ، که من بد بنده ام
من و این حال بد ، خدا شرمنده ام
خدا شرمنده ام

هر چه ام دارم به سینه ، حب اولاد علی را
می خری امشب خدایا ، بر لبم ناد علی را
ببخشم ای خدا ، بحق مرتضا
بحق فاطمه ، و شاه کربلا
الهی بالحسین ...

کربلا گفتم دوباره ، شد هوایی قلب زارم
هر شب این ماه رحمت ، روضه خونه داغ یارم
سرش بر نیزه ها ، تنش مانده رها
کفن بر جسم او ، شده یک بوریا
حسینم وای حسین(ع)

• سه شنبه
• 18
• مهر
• 1402
• ساعت
• 13:00
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

ای ستاره ی سحرم ، تاج نوکریت به سرم
یادگاریه پدرم ، اینه اسمتو ببرم
ای ترانه ی رو لبم ، نوکریت شده لقبم
عاشق تو آن همشون ، ایل و جد من نسبم
مجنون توام
من تا به ابد عاشق و مدیون توام
حیرون توام
من عمریه بارونم و بارون توام ۲
تو ماه منی و شاه منی و محشری ارباب
تو نور منی و شور منی و دلبری ارباب
مولانا حسین آقای منی

ای که واسه من نفسی ، تو بداد من برسی
امید منی یاحسین ، تو روزای دلواپسی
ای که شاه آسمونی ، عاشقت شدم می‌دونی
همه میرن و بخدا ، تو برام فقط می مونی
من نوکرتم
من خاک پاهای علی اکبرتم
من نوکرتم
من سائل خوان علی اصغرتم
تو عشق منی و ، مشق منی و ، ورد زبونم
تو راه خدارو ، کرب و بلا رو ، دادی نشونم
مولانا حسین ، آقای منی

اونکه محشره قمره ، اونکه دلبره قمره
اونکه تا ابد بخدا ، از همه سره قمره
ساقی ، صاحب کرمه ، ساقی حافظ حرمه
ساقی سایه ی علمش ، محشرم روی سرمه
عباس علی
ای وارث جنگاوری ، احساس علی
عباس حسین
هیشکی مثل تو عزیز نشد واسه حسین
جانان منی و جان منی و دل به تو بستم
من مست توام و ، دست توام و عبد تو هستم
عباس علی ، آقای منی

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 13:07
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

از سرمم زیاده ، تو روضه دادی راهم
از سرمم زیاده ، که می‌کنی نگاهم
از سرمم زیاده ، که بیقرار داغ ، روضه ی قتلگاهم

ببری نبری به حرم ، به تو بدهکارم
کم نشه سایت ازرو سرم ، یار وفادارم

تو صاحب اختیارمی، حسین حسین حسین ...
هرجا باشم کنارمی ، حسین حسین حسین

یارم، خیلی دوست دارم

از سرمم زیاده ، که اسمتو میارم
از سرمم زیاده ، که واسه تو می بارم
از سرمم زیاده ، که از فراقت آقا ، همیشه بی‌قرارم

ببری نبری به حرم ، هر چی بخوای عشقه
دم مردنمم به سرم ، اگه بیای عشقه

تو صاحب اختیار می ، حسین حسین ...
قرار قلب زارمی ، حسین حسین حسین...

یارم ، خیلی دوست دارم

از سرمم زیاده ، برات زدم به سینه
از سرمم زیاده ، دلم برات حزینه
از سرمم زیاده ، که گریه هامو زهرا ، تو روضه هات می بینه
ببری نبری به حرم ، وصله ی ناجورم
از گناهامه که همیشه ، من از حرم دورم

توصاحب اختیارمی ، حسین حسین...
هر جا باشم کنارمی ...

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 13:28
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

قصه از اینجا شروع شد
مادرم منو تو روضه تو آورد

قصه از اینجا شروع شد
که دلم رو سیاهی پرچمت برد

قصه از اینجا شروع شد
نفس یه پیر غلامت به دلم خورد

درست همینجا ، شدم نمک گیر غذای روضه هاتون
درست همینجا ، شدم گرفتار دم سینه زناتون

نوحه خون گف، واویلا حسین
رحم الله ، من نادا حسین

قصه همونجاش قشنگه
مادرت روزیه هر سالمو داده

قصه همونجاش قشنگه
که به عشقت اومدم جاده به جاده

قصه همونجاش قشنگه
اربعینا اومدم پای پیاده

منم پیاده ، تویی سواره ایی که دستمو گرفتی
لطفت زیاده ، یبارم حتی از بدی من نگفتی

با تو دنیام ، شد زیبا حسین
رحم الله ، من نادا حسین(ع)

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 13:38
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

ای عشق آبا و اجدادی یاحسین
تو گلوی عالم فریادی یاحسین
من اگر بی سر و سامانم
من از دیار کریمانم ، کویرم تو تب بارانم
شبیه اجدادم پای تو‌ ، می مانم
بیاد گذشته‌ های دور ، این عشق الهی و این شور
امشب از فواد کرمانی ، می خوانم

ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند
سوختگان غمت با غم دل خرمند

هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت
سوختگان غمت بی خبر از عالمند

یا حسین ...

ای نور شب های بی تابی یا حسین
تا ابد بر دلها اربابی یاحسین

آتیش عشق تو در جانم ، تو هستی دلیل ایمانم
دل بردی از عالمین ارباب ، ای جانم
بیاد گذشته های دور ، این عشق الهی و این شور
امشب از نیر تبریزی ، می خوانم‌

(ای ز داغ تو روان، خون دل از دیده‌ی حور!
بی‌تو عالم همه ماتمکده تا نفخه‌ی صور

کوفیان، دست به تاراج حرم کرده دراز
آهوان حرم از واهمه، در شیون و شور

دیر ترسا و سر سبط رسول مدنی
آه! اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور)

ای راه سعادت ای جانا یا حسین
نوکر تو هستم سلطانا یا حسین

از داغ تو آه سوزانم ، بی تاب و دلخون و حیرانم
من با تو آبادم و بی تو ، ویرانم
بیاد گذشته های دور، این عشق الهی و این شور
روضه از اشعار کمپانی ، می خوانم

تا تو شدی کشته ما بی سر و سامان شدیم
یکسره سرگشته ی کوه و بیابان شدیم

خیمه و خرگاه ما رفت به باد فنا
به لجه ی غم اسیر دچار طوفان شدیم

ای سر تو بر سنان شمع ره کاروان
به مهر روی تو ما شهره ی دوران شدیم

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 14:56
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

عالمیه حسین حسین گفتنا
هر یه دونش با همدیگه فرق داره
حسین گفتن همه عالمین
با اون که مادرش میگه فرق داره

مادر از عمق وجود ، میگه حسین
مادر با روی کبود ، میگه حسین
مادر با گریه و آه ، میگه حسین
مادر بین قتلگاه ، میگه حسین

حسین ، حسین مادرش اگه به گوش ما ، برسه جون میدیم
حسین ، حسین خواهرش اگه به گوش ما ، برسه جون میدیم
حسین حسین حسین واویلا ...

عالمیه سینه زدن می‌دونی
هر ضرب دست نوکرش فرق داره
همه سینه میزنن این وسط
سینه زنی خواهرش فرق داره

زینب بین هلهله ، سینه زده
با زنجیر با سلسله ، سینه زده
زینب بین ازدحام ، سینه زده
بین مجلس حرام ، سینه زده

اگه ، صدای تازیونه ها به گوش ما ، برسه میمیریم
اگه ، ناله زینب این شبا به گوش ما ، برسه میمیرم

حسین ....

عالمیه روضه گرفتن ولی
هرشب روضه های ما فرق داره
هزار روضه خون اگه دم بدن
با دم صاحب عزا فرق داره

مهدی با اشک روون ، میگه حسین
مهدی با گریه ی خون ، میگه حسین
مهدی از سوز جگر ، میگه حسین
هر روزه شکسته تر ، میگه حسین

اگه ، صدای گریه های او به گوش ما ، برسه میمیرم
اگه ، روضه بخونه مو به مو به گوش ما ، برسه میمیریم

حسین حسین حسین واویلا ...

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 14:59
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول

نوشته در لهوف در میونه صفوف
افتادی تو

نوشته در لهوف زیر تیغ و سیوف
جون دادی تو

نوشته مقتل
ته گودال
شدی بی هوش شدی بی حال

نوشته مقتل
ته گودال
تنه پاکت شدش پامال

بند دوم

نوشته که سرت جلوی خواهرت
جدا می شه

نوشته که حسین روخاکا پیکرت
رها می شه

نوشته مقتل
پیش مادر
رسید از راه کشید خنجر

نوشته مقتل
با چشم تر
می دید زینب بریدش سر

بند سوم

والشمر و جالس و می بینه مادرش
خیر النسا

والشمر و جالس و می خونه خواهرش
وا احمدا

نوشته مقتل
پیشه زهرا
یکی می زد تورو با پا

نوشته مقتل.
پیشه زینب
تنت افتاد زیر مرکب

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 15:46
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

اقایی
ما بنده و تو مولایی
پا می زاری توی میدون
انگاری که مرتضایی

دریایی
میوه ی قلبه زهرایی
تو مقتدای هر شیعه
تو امام عاشورایی

معنای خیر العمل هستی تو
بر سره عدو اجل هستی تو
شتره فتنه رو کشتی اقا
فاتحه جنگه جمل هستی تو

ای یارم
سر به پای تو‌ می زارم
به ابی انت و امی
خیلی تورو من دوست دارم

کریمی
تو پناهه هر یتیمی
روزی می گیرن از دستت
هم مسیحی و کلیمی

همه می گن که اقا هستی تو
معنای جود و سخا هستی تو
روزی خلق و میدی بی منت
صاحبه دسته عطا هستی تو

محشری
دقیقا مثل حیدری
همه می دونن این و که
خیلی هستی تو مادری

غریبی
بمیرم که بی حبیبی
لحظه ی اخر راویه
روضه ی شیب الخضیبی

تاریخ و بردی جلو واخرش
رسیدی به لحظه های مضطرش
گفتی از قتلگاه و دم غروب
گفتی از خنجر کندو حنجرش

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 16:03
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

یابن الشبیب
گریه کن از غم و غربت حسین
یابن الشبیب
که شدش شکسته حرمت حسین

یابن الشبیب
تشنه لب سر از تنش بریده شد
یابن الشبیب
زیر نعل ها بدنش کشیده شد

هر چی بود دور و برش غارت رفت
عبا و انگشترش غارت رفت
روی نیزه ها سرش غارت رفت
روسریه دخترش غارت رفت

امون ای اوای امون از غربت

یابن الشبیب
جدم و تو کربلا سر بریدن
یابن الشبیب
تنش و به روی خاکا کشیدن

یابن الشبیب
زینت دوش نبی کفن نداشت
یابن الشبیب
یه جای سالمی در بدن نداشت

پاره شد پیروهنه جده من
روی خاک موند بدنه جده من
پر خون شد دهنه جده من
بوریا شد کفنه جده من

امون ای وای امون از غربت

یابن الشبیب
خنجر کندو به حنجرش کشید
یابن الشبیب
سرش و از پشت گردن می برید

یابن الشبیب
عمه مو با تازیونه ها زدن
یابن الشبیب
عمه مو میونه کوچه ها زدن

زینب با غم برادر موندش
زینب با یک تنه بی سر موندش
زینب با یه دشت پر پر موندش
زینب با غارت معجر موندش

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 16:08
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

از غمه کربلا

اشک می ریزم حسین

از این فاصله ها

اشک می ریزم حسین

هر کی زائر توس

می گم اروم بهش

التماس دعا

اشک می ریزم حسین

تویی دارو ندارم حسین
هستی تو کس و کارم حسین
ببین از غمه کر بو بلا
شب و روز که می بارم حسین

اقام اقام. حسین

کی می شه که بیام
دوباره کربلا

ببینه باز چشام

دوباره کربلا

به رقیه حسین

قسمت می دم و

امضا کن تو برام

دوباره کربلا

باز احساس غرور می کنم
خاطرات و مرور می کنم
یاد لحظه ای که به حرم
نگاه از راه دور می کنم

اقام اقام. حسین

التماس دعا

زائرای حسین

خوش به حا ل شما

زائرای حسین

دو رکعت جای من

بخونید نمازو

رسیدید کربلا

زائرای حسین

برسونید سلام من و
خدمت شاه بی کفن و
فراموش نکنید رسیدید
رفقا منه سینه زن و

اقام. اقام. حسین

• شنبه
• 22
• مهر
• 1402
• ساعت
• 19:50
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

دشمنا از غصه بمیرن
من همه جوره پاتم آقا
سنگم از آسمون بباره
پاکاره روضه هاتم آقا

محاله از روضه بخاطر دنیا دس(ت) بردارم
مگه تو این دنیا مثل تو من چندتا آقا دارم؟

روضه ی تو عبادت واجبم
به ریزه نون سفره هات راغبم
تا خون میچرخه تو رگام عاشقو
نوکره اولاد علی بن ابیطالبم(ع)

امیری حسین و نعم الامیر ۸

بند دوم

پای تو مردن توی دنیا
پایان خوب زندگیه
نوکری توی خونه ی تو
نوکری نه آزادگیه

سعادت دنیا خلاصه میشه تو لبخند تو
بهشتیه هر کس که باشه تو دنیا در بند تو

مثل شهیدا تا دم آخرم
محاله از عشق شما بگذرم
نذره تو کرده جونمو مادرم
من افتخارمه برای تو جدا شه سرم

امیری حسین و نعم الامیر

• شنبه
• 22
• مهر
• 1402
• ساعت
• 22:04
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

دوباره حرف حرم شد دلم پرازغم شد
هوای چشم گنه کار من پر از نم شد

دوباره دور فتادم ز خیل زوارت
وزندگانی من در نظر چنان سم شد

چه میشود که بدان را به کربلا ببری؟؟؟
زکربلای تو سهمم فراق و ماتم شد...

سفر کنم به دوبال خیال در کویت
سلام دادم و چشمم دوباره مبهم شد

سلام حضرت آقا سلام حضرت عشق
ز بس بزرگی و من کوچکم قدم خم شد

زخواب میبرم هیهات باز جا ماندم
نصیب نوکر تو خوابه رقص پرچم شد

(ببر حرم قسمت می دهم به 6ماهه
که چشم مادراو در غمش چو زمزم شد)

• شنبه
• 22
• مهر
• 1402
• ساعت
• 22:42
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول1⃣
اشکمو نالمو ازم نگیری
تموم داراییه زندگیمه
همین دوقطره اشکو آهه روضه
ضامن دین داری و بندگیمه2
سفره نذری تو بهانه
برای اومدنه توخونت
تا لب زدم من به چای روضت
بی اختیار من شدم دیوونت

مادر تو منو کرد نمک گیر
از دره خونت جدا نمیشم

توتمومه حرفه های دنیا
شکر خدا نوکریته پیشم

حسین آقام از تو ممنونم
حسین آقام به تو مدیونم8

بند دوم2⃣

پیرهن مشکیمو ازم نگیری
یادآوره شبای ماتمته
هرهفته که میام به روضت آقا
یاد آوره شب محرمته

پیرهنه مش کیه من لباسه
احرام روضه ی هفتگیته

بابام میگفت عاقبت بخیری
تو هیئتا و تو نوکریته

نگاه نمیکنی تو به حالم
هر چی که باشم بازم میخری

تا میشنوم دم یا حسینو
تا کربلا دلمو میبری

حسین آقام از تو ممنونم
حسین آقام به تو مدیونم8

بند سوم3⃣

شاله سیاهمو ازم نگیری
سوغات کربلای مادرمه
همیشه توی روضه های شما
همدم اشک چشمای ترمه

اشکای رو ضه ی تو جواهر
میاد میشینه به روی شالم
به برکت اشک و شال ماتم
کرببلا تو میدی حوالم

تو کفنم شالمو بذارید
باشه باهام راحته خیالم
میده برام شب قبر شهادت
گریه کنه حضرته 3 سالم
رقیه جان از تو ممنونم
رقیه جان به تو مدیونم....8

• شنبه
• 22
• مهر
• 1402
• ساعت
• 22:45
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری