اشعار در سوگ فرزند

مرتب سازی براساس

گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر ) *

6137
4

گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر ) آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...

نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر

  • شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 06:49
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

گریز اول برای روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت علی اکبر(ع) ) *

8656
13

گریز اول برای روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت علی اکبر(ع) ) آی پدر و مادر فرزند از دست داده، نمی دونم فرزندتون رو توی لحظات آخر عمرش توی چه حالتی دیدید، نمی-دونم لحظات آخر عمرش از شما چی خواست، مطمئناً هر چی از شما خواسته آب نخواسته، نمی دونم وقنی از دنیا رفت، بالای سرش بودید یا نه، امّا دلا بسوز برای ابی عبدالله، اون لحظه ای که علی اکبر از وسط میدون جنگ صدا زد: ای پدر مرا دریاب...

صدای علی اکبر بلند شد. « ابتا! علیک منّی السلام؛ هذا جدی رسول الله یقرئک السلام و یقول و عجل القدوم الینا.» پدر جان! سلام بر تو باد، هم اکنون این جد من رسول خدا است که بر تو سلام می-رساند و می فرماید: به سوی ما شتاب کن.

آقا امام حسین با عجله بر سر بالین علی اکبر آمدند و با

  • شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 06:47
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار در سوگ فرزند -( ز داغت روز و شب با دیده ی خونبار می نالم ) *

30

اشعار در سوگ فرزند -( ز داغت روز و شب با دیده ی خونبار می نالم ) ز داغت روز و شب با دیده ی خونبار می نالم
به ناکامی تو با اه آتشبار می نالم
تماشا می کنم ای نازنین عکس جمالت را
به یادت اشک می ریزم دمامدم زار می نالم
در این فصل بهار زندگی ای نوگل خوشبو
تو گردیدی خزان در صحنه گلزار می نالم
تو را پیک اجل از من گرفت و برد زین دنیا
من از این زندگی تلخ و شیرین کار می نالم
ز قلبم کی رود بیرون تو با آن مهربانی ها
عجب با بودنت قلبم بُود بیمار می نالم
تو شمع بزم ما بودی ولی خاموش گردیدی
تو خاموشی و من از ان شرار نار می نالم
شب و روزم بود یکسان ز بعد رفتنت ای گل
ز روز هجر می گریم به شام تار می نالم
اگر چه خوب می دانم که در پیش خدا رفتی
ز بس درد فراقت می دهد آزار می نال

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:01
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعری زیبا در سوگ فرزند -( قصه ی مرگ تو را ناگه شنیدن زود بود ) * محمود ژولیده

43

شعری زیبا در سوگ فرزند -( قصه ی مرگ تو را ناگه شنیدن زود بود ) قصه ی مرگ تو را ناگه شنیدن زود بود
در عزایت جامه اندر تن دریدن زود بود
آخر ای جان پسر ای میوه ی قلب پدر
در دیار نیستی منزل خریدن زود بود
اشک حسرت از دو چشم مادرت هر صبح و شام
از غم هجر رخ ماهت چکیدن زود بود
جان شیرین تر ز جانت از جفای روزگار
در شباب زندگی بر لب رسیدن زود بود
مادر بیچاره ات دائم کند آه و فغان
بهر او داغ غم مرگ تو دیدن زود بود
دیده بگشا با برادرهای خود برگو سخن
نطق تو خاموش از گفت و شنودن زود بود
بی کس و تنها و بی یاور در این کنج لحد
دور از اهل و عیالت آرمیدن زود بود

شاعر : محمود ژولیده

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:03
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعری در سوگ فرزند -( از دست من ای چرخ گرفتی پسرم را ) * محمود ژولیده

21

شعری در سوگ فرزند -( از دست من ای چرخ گرفتی پسرم را ) از دست من ای چرخ گرفتی پسرم را
لعنت به جفای تو شکستی کمرم را
افسوس که روی مه او سیر ندیدم
بر خاک فکندی چه زیبا قمرم را
هم نور دو چشم من هم طاقت جان بود
بردی ز کفم طاقت و نور بصرم را
آخر ز بد حادثه خم شد کمر من
دیدم که شده غرق به خون شیر نَرَم را
آخر ز من خسته چه دیدی و شنیدی
چون برف نمودی از محن موی سرم را
این تازه جوان حاصل عمر و ثمرم بود
بر باد فنا داده ای آخر ثمرم را
از دست من افتاد عصا در موقع پیری
صد پاره نموده غم مرگش جگرم را
جز صبر ندارم به جهان چاره ی دیگر
این گونه نوشتند قضا و قدرم را

شاعر : محمود ژولیده

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:05
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار در سوگ جوان ناکام -( فلک تو خون به دل هم پیر و هم جوان کردی ) *

14

اشعار در سوگ جوان ناکام -( فلک تو خون به دل هم پیر و هم جوان کردی ) فلک تو خون به دل هم پیر و هم جوان کردی
گل همیشه بهار مرا خزان کردی
گل مرا بربودی به پیش چشمانم
به زیر خاک سیه بردی و نهان کردی
تو ای کبوترکم کرده ای مکان در خاک
و یا که خود طیران سوی آسمان کردی
جوان نوخط، ناکام، نامراد مگر
فرشته بودی و پرواز در جنان کردی
یگانه غنچه ی نشکفته مونس مادر
تو خون به قلب من زار و ناتوان کردی
سر مزار تو امروز دسته گل آرند
چرا تو نو گل من ترک دوستان کردی
مه دو هفته من سر ز خواب ناز برآر
قد چو سرو مرا از غمت کمان کردی ( میرفخرایی)

شاعر: میر فخرایی

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:08
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار زیبا در سوگ فرزند -( عجب نوری ز چشم دوستان رفت ) *

19

اشعار زیبا در سوگ فرزند -( عجب نوری ز چشم دوستان رفت ) عجب نوری ز چشم دوستان رفت
عجب زیبا گلی از بوستان رفت
عزیزان دیده گریان از برایش
عجب آرام جانی ناگهان رفت
چراغ بزم اهل خانواده
ز طوفان اجل از این میان رفت
گلی که زینت بزم صفا بود
ز شاخ افتاد و بر باد خزان رفت
بریز ای دیده اشک غم به دامن
که شمع دلفروز عاشقان رفت
غم دنیا به دل ها خانه کرده
که شادی از میان دوستان رفت
ز چشم اهل بینش نور کم شد
که همچون نور سوی آسمان رفت
پدر نالید و مادر جامه زد چاک
جگرها سوخت چون آن نوجوان رفت
چه گویم من از آن داغ جگر سوز
شرر انداخت در دل ها چو جان رفت
به سوز سینه ی (کرببلایی)
شرر افتاد تا او از جهان رفت

شاعر: کربلایی ناد علی

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:10
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار در سوگ فرزند از عماد خراسانی -( کجا رفتی که رفت از دیده ام دل ) *

36

اشعار در سوگ فرزند از عماد خراسانی -( کجا رفتی که رفت از دیده ام دل ) کجا رفتی که رفت از دیده ام دل
به دنبال غمت منزل به منزل
کجا رفتی که خونم خورد هجران
کجا رفتی که کارم گشت مشکل
به دریایی فکندی خویشتن را
کزان موجی نمی آید به ساحل
عجب دارم که بتواند شود مرگ
میان عاشق و معشوق حائل
الا ای همنشین دل کجایی
نمی دانی مگر حال من و دل
مرا داغ تو خواهد کشت و بهتر
کزآن کام من و چرخ است حاصل
من و آرام دل هیهات هیهات
جهان شد پیش چشمم نقش باطل
سر خاکت ببارم آن قدر اشک
که چون رویت گُلی روید از آن گِل

شاعر: عماد خراسانی

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:13
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار سوگ جوان ناکام -( غم مرگ جوان بار گران است ) * سعید رمضانی

58

اشعار سوگ جوان ناکام -( غم مرگ جوان بار گران است ) غم مرگ جوان بار گران است
چو آتش زیر خاکستر نهان است
جوان مرده پدر را هر که بیند
همیشه قامتش همچون کمان است

شاعر : سعید رمضانی

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:15
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

گریزهای روضه فرزند -( روضه فرزند ) *

34

گریزهای روضه فرزند -( روضه فرزند ) 1- گریز به روضه ی حضرت علی اکبر(ع) اگر فرزند پسر بود.
2- گریز به روضه ی حضرت رقیه اگر فرزند دختر بود.

  • شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 06:45
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد