آهسته می گوید علی، با آه و زاری
ای شهر پیغمبر دگر زهرا نداری
جان داده تنها، مظلومه زهرا 2
اُم لائمه چـــشم خــــود بر هم نهاده
دست خدا با این خبر از پا فتاده
جان داده تنها، مظلومه زهرا 2
از غربت مولا بود هر جــا سخنها
شد کُشته تنها یاورش تنهای تنها
جان داده تنها، مظلومه زهرا 2
یــــــــا رحمة للعالمین حقت ادا شد
در خــانهُ آتش زده، زهرا فدا شد
جان داده تنها، مظلومه زهرا 2
مظلومه بیمار عــلی دردش دوا شد
وقت ملاقات اَجل حاجت روا شد
- چهارشنبه
- 16
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 4:46
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه