بر خاک حجره ، سر می گذارم
تنهای تنها جان می سپارم
قاتل مرا کشت با کام عطشان
بابا رضا جان ، بابا رضا جان
بابا رضا جان ، بابا رضا جان
در را به رویم ، از کینه بسته
در انتظار مرگم نشسته
او می زند کف ، من می دهم جان
بابا رضا جان ، بابا رضا جان
بابا رضا جان ، بابا رضا جان
آب خوش من ، اشک روان بود
قوت و غذایم ، زخم زبان بود
جرمم چه بوده ، ترویج قرآن
بابا رضا جان ، بابا رضا جان
بابا رضا جان ، بابا رضا جان
جسمم به ماند ، از جور ایّام
گه کنج حجره ، گه بر روی بام
دیدم بسی من ، ظلم فراوان
بابا رضا جان ، بابا رضا جان
بابا رضا جان ، بابا رضا جان
- دوشنبه
- 21
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 6:41
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه