• جمعه 2 آذر 03


شعر روضه شهادت حضرت زهرا(آنان كه قلبشان ز تو رخصت گرفته بود)

3629
1

آنان كه قلبشان ز تو رخصت گرفته بود
سربندشان به نام تو زینت گرفته بود
از لحظه‌ای بگو كه شلمچه غرور داشت
صدها محبّ فاطمه در آن حضور داشت
ای مادر سپاه دلیران سخن بگو
ای خالق حماسه‌ی لبنان سخن بگو
از لطف خود بگو به سپاه مقاومت
ای تا همیشه پشت و پناه مقاومت
الجار ثم دار! دعا كن دعا رواست
بانو! نجات مردم بحرین با شماست
ما سال‌هاست مفتخر از یاری ِ توایم
شاگردهای مكتب بیداری ِ توایم
ای روشن از حضور تو چشم و چراغ‌ها
سرمست عطر و بوی تو گل‌های باغ‌ها
باغ اعتبار یافت ز سیر كمالی‌ات
گل درس می‌گرفت ز اوصاف عالی‌ات
هفت آسمان مسخّر عرفان ناب تو
هفت آسمان محیط شهود جلالی‌ات
شب افتخار داشت تماشا كند تو را
در لحظه‌ی نماز، در اوج زلالی‌ات
می‌رفت آبروی تجمّل میان خاك
تا شهره شد حكایت ظرف سفالی‌ات
باور كن ای بهشت، مثالی نداشتی
باور كن ای تبار، نبوده‌ست تالی‌ات
اما توان حضرت خورشید را برید
صِرف تصوّر سفر احتمالی‌ات
زهرا بنا نداشت كه تنها سفر كند
اما چگونه صبر ز داغ پدر كند
انگار كه تمام جهان تار و تیره بود
وقتی نگاه او به در خانه خیره بود
گل كرد در قیامت آتش خلیل‌وار
آن سینه كه بهشت در آن‌جا ذخیره بود
وصف خسوف بازوی زهرا نماز داشت
باور نمی‌كنید وضویش جبیره بود؟
مانده علی و قصه‌ی پهلوی فاطمه
مانده‌ست با كبودی بازوی فاطمه

  • شنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 6:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران