پاشو تا مثل قدیما خونمون رونق بگیره
نکنه چشمای سرخت دیگه از مرتضی سیره
منو شرمنده نکن با پلکایی که نیمه بازه
چی میشه چشمای زخمیت با علی بازم بسازه
منو این روزای پرتب تو و قامتی مورب
منو میکشه بی بی جون درد تو اشکای زینب
ای گل شکسته قامت حوریه چه شد جمالت
جوونیت و پام گذاشتی می میرم از این خجالت
هر چی ام به روم نیاری میدونم زخمت عمیقه
قامتت اگه خمیده کار اون غلاف تیغه
تو که طاقت یه برگ گل و رو چهره نداشتی
برا من چرا خودت رو جلو شعله ها گذاشتی
شاعر : حسن کردی
- چهارشنبه
- 18
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 8:57
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
حسن کردی
ارسال دیدگاه