شب است و خورشيد و خرابه و من
	سـرِ پـدر گرفتـهام بــه دامــن
	من و دو چشم پرستاره تو و گلوي پاره پاره
	يا ابتا آجرک الله
	*****
	ماه به خاکستر نشسته بابا
	پيشانيات چرا شکسته بابا
	سر تو را به بر بگيرم دعا کن اي پدر بميرم
	يا ابتا آجرک الله
	*****
	در خير مقدم اشک و ناله دارم
	از زلف خون گرفته لاله دارم
	من که هماي بام عرشم خاک خرابه شده فرشم
	يا ابتا آجرک الله
	*****
	من روضه خوان کوچک حسينم
	طفلـم و ليکـن کـودک حسينم
	اينجا حسينيه شام است برلب من خنده حرام است
	يا ابتا آجرک الله
	*****
	اگر چه مـا را لحظهاي امان نيست
	قرآن بخوان اينجا که خيزران نيست
	قرآن بخوان تا بزنم من بوسه بهجاي چوب دشمن
	يا ابتا آجرک الله
	*****
	هديه من دو چشم پـرستاره
	سوغات تو گلوي پاره پاره
	زلف رقيه لالهگون است محاسن توغرق خون است
	يا ابتا آجرک الله
	*****
	شکـر خدا که ما به هم رسيديم
	رخسار هم در اين خرابه ديديم
	سكينه ميكند نظاره بر اين گلوي پاره پاره
	يا ابتا آجرک الله
	
	 
- دوشنبه
- 5
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 7:34
- نوشته شده توسط
- یحیی

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه