• جمعه 2 آذر 03


شعر شهادت حضرت رقیه(بازم بهانه‌ی پدرش را گرفته است)

1030

 بازم بهانه‌ی پدرش را گرفته است
داغی تمامی جگرش را گرفته است
چشم انتظار دیدن گم‌کرده‌ی خود است
دیشب ز نیزه‌ها خبرش را گرفته است
از بس ز آسمان بلا سنگ آمده
باشد که بمیرم، سرش را گرفته است
به حال و روز چشم نحیفش چه آمده؟
دستی نگاه مختصرش را گرفته است؟
ای وای! برای یک دو قدم می‌کِشد خودش
عمه بیا کمک! کمرش را گرفته است
شاعر:حمیدرضا بشیری

  • سه شنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 4:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران