پای تو می دهم بقایم را
نذر چشمت همۀ دعایم را
روی دستت به خواب می رفتم
یاد داری تو ابتلایم را؟
عمر زینب! شنیده ای هر شب
سر سجّاده گریه هایم را...
تا خدا از توأم جدا نکند
تا نگیرد ز من خدایم را
تکیه بر نیزه ی شکسته مزن
پاره کرده غم تو نایم را
بچّه هایم – بهانه ای – بپذیر
سهم ناچیز کربلایم را
خورده لب های خشک هر دویشان
شیر تفسیر روضه هایم را
من از این خیمه در نمی آیم
بشکند غم اگرچه پایم را
شاعر:علیرضا لک
- سه شنبه
- 6
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 16:25
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه