• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت عبدالله بن الحسن(هرگز نیاید آن که من از تو جدا شوم)

1481
1

هرگز نیاید آن که من از تو جدا شوم
باید فدایی ی تو به کربلا شوم
بودن به همره تو سراسر حیات من
جان می دهم اگر دمی از تو جدا شوم
دستم به دست حضرت زینب نهاده ای
رخصت بده مرا که به راهت فدا شوم
خواهم به سوی معرکه ی پر بلای تو
همچون برادرانم و غرق بلا شوم
پر می کشم به قتله گهت ساقیا مگر
ماند سرت به سلامت و من مبتلا شوم
جان می دهم به جای پدر در حریم تو
تا میهمان فاطمه خیرالنسا شوم

 

  • پنج شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 4:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران