• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت عبدالله بن الحسن(شب تار جدایی هوای گریه دارم)

1122
1

شب تار جدایی هوای گریه دارم
به کجا امشب ای جان ز عشقت سر گذارم؟
از حرم تا دویدم به گریه سوی میدان
ذکر روی لبم شد امیری یا حسین جان
من یتیم مجتبایم عاشق دیرینه ی تو
میشود آخر عمو جان قتلگاهم سینه ی تو
تنم را من به خونم بشویم  
   که باشد این فقط آبرویم
عمو جان ای عموی غریبم
ای عمو جز شهادت من امیدی ندارم
از غم عمه زینب عمو جان بی قرارم
آمدم تا پر بگیرم تا شود این قلبم آرام
من دگر طاقت ندارم تا ببینم کوفه و شام
عمو جان طائر آسمانم   
  که باشد این فقط آبرویم
 عمو جان ای عموی غریبم

  • پنج شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 5:3
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران