من که بازوی خدایم کمرم میشکند
بیتـو یا فاطمه رکن دگرم میشکند
ای همه هست علی مرو از دست علی
****
اول ایـن سنگدلان دسـت علی را بستند
دست من بسته شد و دست تو را بشکستند
ای همه هست علی مرو از دست علی
****
بعد تو ای شده کاشانۀ من سنگر تو
کی حمایت کند از شوهر بییاور تو؟
ای همه هست علی مرو از دست علی
****
تو که یک عمر فقط دور و برم گردیدی
جان گرفتی سر دست و سپرم گردیدی
ای همه هست علی مرو از دست علی
تو زدی نالـه و مـن حبس شـده فریـادم
کاش ای فاطمه جان جای تو جان میدادم
ای همه هست علی مرو از دست علی
****
تو در خانه زدی ناله و من سوخت دلم
تا قیـامت بـه خـدا از حسنینت خجلم
ای همه هست علی مرو از دست علی
****
کاش آن لحظه که بازوی تو را بشکستند
عوض بـازوی مـن چشم مرا میبستند
ای همه هست علی مرو از دست علی
شاعر : حاج غلامرضا سازگار
- جمعه
- 9
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 13:30
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
محمد رضا پروانیان