یـــار جـــوان شهیـــدۀ مــن
ســرو امیــد خمیـــدۀ مـــن
از لحظهای که پشت در ز پا فتادی
صورت خود را به علی نشان ندادی
یاس کبودم بود و نبودم فاطمه جانم
********
نخــل امیــدم چــرا شکستی
پیش دو چشمم دو دیده بستی
عمر کمت میزند آتش جگرم را
بعد تو کی پاک کند چشم ترم را
یاس کبودم بود و نبودم فاطمه جانم
********
حامــی حیــدر بــا تـن تنها
در دل من بود از تـو سخـنها
جـان عزیزت سپـر تن علی بود
دست شکستهات به دامن علی بود
یاس کبودم بود و نبودم فاطمه جانم
********
اجــر رســالت بــر در خـــانه
غــلاف تیــغ اسـت و تازیــانه
دست عدو حامی تنهای مرا کشت
با چه گنه مغیره زهرای مرا کشت
یاس کبودم بود و نبودم فاطمه جانم
********
چگونــه ماتــم بــر تـو بگیرم
خـدا کنــد مــن بـا تو بمیرم
خون جگر بعد تو جوشد ز کلامم
کسی نمیدهد جوابی به سلامم
یاس کبودم بود و نبودم فاطمه جانم
********
شاعر : حاج غلامرضا سازگار
- جمعه
- 9
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 17:25
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
اصغر قلیچ خانی