• جمعه 2 آذر 03


شعر شهادت حضرت علی اصغر(ای بر غریبیِ تو درود و سلام من)

1216
2

 ای بر غریبیِ تو درود و سلام من
شد آخرین جهاد سپاهت به نام من
 (هل من معین) تو گفتی و (لبیک) سهم من
یعنی شراب وصل تو باشد به کام من
بیهوده خیمه، نغمۀ لالایی ام زند
گهواره نیست در خور شأن و مقام من
گر شیرخواره ام، اسدلله زاده ام
شیر خداست سَروَر و جدّ گرام من
من آخرین مجاهد نستوه لشگرم
باید شود فدای ولایت تمام من
یک قطره آب از لب دریایشان محال
شد شیر مادرم ز جفاها حرام من
من تشنۀ شهادت و مجنون دلبرم
مرهون آب کِی شود ای قوم، جام من
دریای آب و حنجر عطشان! عجیب نیست؟
این علت شکست شما و دوام من
می خواستم، هدایتتان با عطش کنم
دل های سنگتان نشد ای قوم رام من
تا حال اگر به لشگر کوفی مجال بود
حالا شکستِ قطعی شان از قیام من
قنداقه ام، همین کفن و گریه ام، رجز
این آخرین دفاعم و آخر کلام من
تیر سه شعبه بر گلویم می زنی؟! بزن
من صید، کِی شوم؟ تو بیفتی به دام من
وقتی به مرگ، قهقهه، مستانه می زنم
حیرت کنند، دشمنِ اندیشه خام من
باور نداشت دشمن اگر، خندۀ مرا
پس از گلوی پاره بپرسد مرام من
تا قتلگاهِ من، شود آغوش گرم دوست
شد مرکبم دو دست بلند امام من
خمّ غدیرِ کرب و بلا را نشان، منم
تا بر فراز دست حسین است بام من
در حرب گاهِ عشق، که از من بزرگتر؟
با خون زدم به قلب سپاه ای امام من
حلقم ز تیر حرمله پاشیده شد ز هم
در پشت خیمه سخت شود انسجام من
از خون من محاسن بابا خضاب شد
گیرد امام عصر، یقین انتقام من
شاعر:محمودژولیده

  • شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 7:3
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران