فرزند حسین بن علی، تاب نداشت
در فکر عطش بود و علی خواب نداشت
از هرم عطش، لبان اصغر می سوخت
رنگی به رخش، نوگل ارباب نداشت
لبخند به رخسار پدر می زد وبعد
دریای لبانش به خدا، آب نداشت
حلقوم ظریف، نازک طفل رضیع
سهمی به جز از سه شعبه ناب نداشت
گهواره شده خالی و لالایی نیست
جز دیده پر ستاره ،ارباب نداشت
این هم سند غریبی ثارالله
بیچاره رُبابش، دُر نایاب نداشت
شاعر:محمد مهدی عبدالهی
- یکشنبه
- 11
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 4:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه