• جمعه 2 آذر 03


شعر حضرت علی اکبر(ای که خون بدنت ساخته دریایی سرخ)

1373

 ای که خون بدنت ساخته دریایی سرخ
پسر بخوان با لب خود نغمه ی بابایی سرخ
خون دل خوردم و تا اینکه بزرگت کردم
نا که اینگونه شدی خوش قد و بالایی سرخ
چشم چشمه ی خشکیده ای از باورهاست
که نشسته به کنارت به تماشایی سرخ
چقدر فکر کنم تا به جوابی برسم
شده ذهنم زتو درگیر معمایی سرخ
می دهم پاسخ خود را ز سر ناچاری
با همین شاید و امّا و اگرهایی سرخ
مثل آبی ز کف دست پدر می ریزی
کرده ای روز و شبم را به تو تنهایی سرخ
غنچه ی دیده خود را تو شبیه گل کن
تا ببینی پدرت ماند و تمنایی سرخ
دست خالی نرود نیزه ای از پای تنت
همه ی کرب و بلا گشته به زیبایی سرخ

 

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران