چقدرخوب كه غارتگرِدلها شدهاي
حيدري زاده، پسر خواندهي زهرا(س)شدهاي
حضرت ماه كه خورشيد پناهنده به توست
كاشفُ الكَربِ ولي اله عظميا شدهاي
قمر هاشميان سروِ كَلاوي هايي
الحق عباس(ع)، سزاوارِ تماشا شدهاي
ضرباتي كه به صِفين زدي محشر كرد
الگوي مشقِ نبردِ نخعي ها شدهاي
حافظ عصمتِ ناموسِ خدايت كردند
همه ي دلخوشيِ زينبِ كبري(س)شدهاي
كمترين معجزه ي چشمِ تو سلمان سازي است
حيفِ تو نيست بگوئيم مسيحا شدهاي
دست بر قبضه مَبَر جنگ به تأخير افتد
مشك كافي است كه تو حضرت سقّا شدهاي
لشكر از هيبتِ عباسيِ تو ريخت به هم
دل به دريا زده و حسرتِ دريا شدهاي
روي قولِ تو رقيه(س)چه حسابي وا كرد
ذكرِ آرامشِ اصغر(ع) شبِ لالا شدهاي
زخمِ شرمندگي اهلِ حرم با تو چه كرد
كه زمينگيرترين ساقيِ دنيا شدهاي
هيچ كس فكر نميكرد زمينت بزنند
بَد زمين خورده ولي بر سرِ نِي پا شدهاي
چقدر كم شدهاي حجمِ تنت را بُردند
زيرِ پا سخت در اين معركه پيدا شدهاي
اي گلِ امِّ بنين اين چه شكوفا شدني است
علقمه گل شده از بسكه ز هم وا شدهاي
حرمله چَشمِ تو را از حدقه بيرون ريخت
خارِ چَشمِ همه ي تنگ نظرها شدهاي
شير شد ريخت سرِ شانه سرت را ز عمود
ديد وقتي كه تو بي دستي و تنها شدهاي
آب گشتي و نشايد به حصيرت ببرند
اي كه در كوچكيِقبر معمّا شدهاي
شاعر : علیرضا شریف
- چهارشنبه
- 14
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 7:19
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه