خنده هایت شده چرا کمتر؟
از زمین می شوی جدا کمتر
گره ام با تبسمت وا شد
خنده ات نیست از دعا کمتر
کار خانه بس است، فضه که هست
فکر خود باش، فکر ما کمتر
گر چه وقت قنوت می لرزی
نشده ذکر ربنا کمتر
بگذر از این قنوت طولانی
گریه کم کن، تو را خدا کمتر
روزی اشک و آه مان کم نیست
با غم تو شده صفا کمتر
بازی بچه ها که یادت هست
شده حالا سر و صدا کمتر
هر کسی در مدینه حق دارد
از همه حق هل أتی کمتر
جای این که عیادتی بکنند
شده این جا برو بیا کمتر
بعد بابا تو هم اگر بروی
شده از پنج تن دو تا کمتر
دیدن درد تو مرا کشته
درد من نیست از شما کمتر
********
شاعر: حسين ايزدي
منبع : حسينيه
- یکشنبه
- 18
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 6:10
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه