یک شهر باید با نوای تو بگرید
هق هق کند با های های تو بگرید
آدم زمانی می شود روحش بهاری
که مثل باران در هوای تو بگرید
باید بشوید دست از کارش دو عالم
تا پا به پای گریه های تو بگرید
حالا که ای زهره!زمین گیری یقینا
هفت آسمان هم در عزای تو بگرید
ذکر لبت یا جابر العظم الکسیر است
دست شکسته با دعای تو بگرید
دارو ندارد دنده هایی که ترک خورد
آقا فقط بهر شفای تو بگرید
بازو و پهلو، گونه و چشمت کبود است
با هر تکانی جای جای تو بگرید
امشب بیا و با اشاره گفت و گو کن
انگار می خواهد صدای تو بگرید
عجل وفاتی گفتی و قلب حسن ریخت
با رازهای ماجرای تو بگرید
سهم حسین از این کفن ها پیرهن شد
گفتی به او... مادر برای تو بگرید
تو می روی و ناله ات دنباله دارد
تا کربلا زینب به جای تو بگرید
هرکس بخواند شرح عمر کوتهت را
از ابتدا تا انتهای تو بگرید
شاعر:محمد امین سبکبار
- یکشنبه
- 18
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 15:37
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه