بارالها تو بگو زخم پرم را چه کنم
این همه غصه ی پردردسرم را چه کنم
بعد از آن واقعه ی تلخ و اسف باری که.
تو بگو دختر خونین جگرم را چه کنم
گیرم این دست ورم کرده مداوا گردد
بعد از آن زخم عمیق کمرم را چه کنم
متوجه نشدم من که ز گوشم افتاد
یادگاری قشنگ پدرم را چه کنم
پابه پای من بیچاره علی جان میداد
درد و دل های یل محتضرم را چه کنم
به علی هم در و همسایه شکایت کردند
سوز و اشک و غم و حال سحرم را چه کنم
من زمین خوردم وطفلم جگرش گشت کباب
پاره های جگر گل پسرم را چه کنم
شاعر:علیرضا خاکساری
- دوشنبه
- 19
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 15:18
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه