• دوشنبه 5 آذر 03


متن روضه حضرت زهرا(س)

93509
131

متن روضه حضرت زهرا

 


در این پست خدمت شما کاربران وب سایت امام هشت  یکی از سوزناک ترین روضه های
شهادت حضرت زهرا را آماده کرده ایم

 

 

 

 


مادر امشب زینبت را ناز کن                         چشمهای بسته ات را باز کن
یا مکن مادر از این خانه سفر                      یا که زینب را به همراهت ببر

زینب چهار ساله دوید دامن بابا را گرفت صدا زد : بابا مادرمان را کجا می بری  ؟ خدا نکند یک مادر جوانی درخانه جان بدهد بیش از همه بچه های خانه می سوزند ، گریه می کنند، مادر مادر می گویند .

شب بود گل خانه ی ما را بردند                   بی جان تن جانانه ی مارا بردند
آهسته در سوخته را وا کردند                          خاکستر پروانه ی ما را بردند

قربان آن بدنی که علی شبانه غسل و کفن کرد .
من از شما می پرسم که آیا دیده اید مردی خودش خانمش را دفن کند . بدن زن را که می خواهند دفن کنند دو محرم باید باشد که یکی بالای قبر و یکی داخل قبر ، امیر المؤمنین یک محرم فاطمه بود .
فرمود : وقتی که بدن را سرازیر قبر کردم دیدم دو دست  مثل دستهای پیامبر نمایان شد همه بگوئید یا زهرا
 
 
 

متن روضه خوانی حضرت زهرا(شب تاریكه)

 

شب تاریكه،دستور اینه كه عزیزان من،صداتون به گریه بلند نشه،عزیزان من هیچ همهمه و زمزمه نداشته باشید،از بقیع برگشتند آقا امیر المؤمنین علیه السلام،جنازه ی اصلی توی اون تابوتی است كه خود خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها دستور دادند،توی حجره، قبر فاطمه زهرا آماده،جنازه رو بغل كردند امیر المؤمنین علیه السلام،فقدسترجعة الودیعه،رفتن پایین،گذاشتن تو قبر،همه ی این ها حرف داره سخن داره،فقط یك كلامه،وقتی آقا امیرالمؤمنین علیه السلام خواستند از قبر بیاند بالا،زانوهای حضرت لرزید دیگه توان نداره،همه ی زمین خورده های عالم یا علی می گن،حركت می كنند،علی علیه السلام اونجا زمین خورد،هیچ كی نبود،یه نگاهی كرد به بچه ها،نگاه عمیق به حسن،نگاه كرد،چشماشو برگردوند،به حسین نگاه كرد،چشاشو برگردوند،به ام كلثوم نگاه كرد چشاشو برگردوند،به زینب نگاه كرد،صدا زد زینب جان بیا زیر بغلم و بگیر.

 

متن مصيبت و روضه حضرت زهرا(س) - (غسل دادن حضرت زهرا)

علی(ع) بعد از ان که کار غسل دادن را به انجام رساند، او را برداشت و در درون کفن هایش جای داد آن گاه وی را با پارچه ای که رسول خدا را با آن خشک نموده بود، خشک کرد، و سپس او را با حنوط بهشتی که پیامبر(ص) فرموده بود و از حنوط دنیا کاملاً متمایز بود، حنوط کرد، سپس وی را در کفن هایش پوشاند، و در هفت قطعه پارچه کفن نمود.[۱]
گریزی به کربلا
شهید اگر چه غسل ندارد ولی کفن دارد، و لباس وی کفن اوست.[۲]
چنانکه وقتی شب عاشورا فرا رسید، امام حسین(ع) به یاران فرمود: لباس هایتان را بشویید و فردا لباس تمیز در بر کنید تا کفن های شما باشد.[۳]
اما وقتی عصر عاشورا فرا رسید، زینب (علی(ع)) پیکر برادر را پیدا کرد و با اندوه فراوان نگاه میکرد که حتی ان کهنه پیراهن را هم از بدن مطهرسیدالشهدا در آورده بودند و امام(ع) بی کفن روی بیابان و زیر آفتاب سوزان کربلا افتاده بود!
[۱]                - مستدرک الوسایل، باب تغسیل المیت.
[۲]                - وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۷۵۹
[۳]                - امالی شیخ صدوقف مجلسی سی ام.
منبع: كتاب آتش در حرم 

 

متن روضه حضرت زهرا(آخرین روز عمر حضرت زهرا)( روز آخر)

 

روز آخر، حضرت فاطمه(ع) گاه نشسته و گاه ایستاده به طرف محلی که در خانه رسول خدا(ص) برای شستشو وجود داشت و در ان آب جمع شده بود، رفت و شروع به شستن لباس های اطفال با دست های لرزان خود کرد، آن گاه کودکان را فراخوانده و شروع به شستشوی سر انان با آب و گل سرشور نمود؛ زیرا که چیزی جز گل سرشور نیافته بود.
علی(ع) در این هنگام به منزل وارد می شود می بینید که همسر عزیزش بستر بیماری را ترک کرده و به انجام اعمال خانه مشغول است. وقتی به وی نگاه کرد، در خویش رقت قلبی احساس نمود که وی با این حالت بیماری چگونه و چرا مشغول کارهای مشکلی است که در موقع سلامت آنها را انجام می داد؟ پس تعجبی ندارد که از او علت بلند شدن از بستر و پرداختن به آن کارها را با وجود بیماری سوال کند؟
ولی حضرت صدیقه (ع) با صراحت پاسخ داد چون امروز آخرین روز عمر من است، خود برخاستم تا سر و لباس کودکانم را بشویم؛ زیرا آنان به زودی یتیم گردیده و بدون مادر خواهند شد!![۱]
گریزی به کربلا
این جا فاطمه(ع) نگران یتیمی فرزندانش است و ان کودکان معصوم را از گرمای محبت مادرانه خویش بهره مند می سازد، اما ای کاش کسی بود در کربلا کودکان یتیم حسین(ع) را تسلین می گفت و درد آن ها را تسکین می داد؛ به جای آن که مهربانی کرده و نوازش کنند با تازیانه و سیلی به صورت آنها زدند.
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
[۱] - فاطمه الزهرا (س)، از ولادت تا شهادت، ص ۵۸۸
منبع: كتاب آتش در حرم

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 8:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



حسین ملائی

خیلی خوب بود

شنبه 29 دی 1397ساعت : 09:45

قادری

عاااالیی بود

چهارشنبه 12 تیر 1398ساعت : 10:52

سیدمهدی

عالی‌بود‌ممنون

چهارشنبه 30 مهر 1399ساعت : 18:52

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران