• پنج شنبه 1 آذر 03


غزل مصیبت فاطمیه(س)(درِ آتش گرفته می داند که درآتش که بود وپرپرشد)

2101

درِ آتش گرفته می داند      که درآتش که بود وپرپرشد
ماشنیدیم و او تماشا کرد لحظه ای را که سینه سنگرشد
هیزم وآتش و فشار در و لگد و میخ و سینه ی مادر
روضه های شهادت محسن روضه ای بی شروع  آخرشد
کارزهرا رسیده آنجا که فضِّه باشد عصای دستش وای
بند اهل سقیفه در کوچه   قسمت دستهای حیدر شد
قصِّه ی الغدیر رویا بود به اسارت امیر را بردند
حامیِّ  دین حق به ضرب غلاف آیه های کبودکوثرشد
امرپروردگار صبرست وُ جای نفرین زبان دین روضه
بیت الاحزان به پا ومادرمان گریه کرد وکمی سبکترشد
قصِّه ی سایه بان ویران وسایه بانهای سرخ وسوخته را
مردخیبر شنید وآه کشید تب این روضه صدبرابر شد
زخم پهلو و رو وبازو وغربت وبی کسیُّ وتنهایی
جمع شد باعذاب خونابه حاصلش ناله های بسترشد
ذکرأمَّن یجیب و دارو در  حال مادر نداشت تأثیری
نیمه شبها دعای نافله خوان   مُردن ودیدن پیمبرشد
وارث خانه دار زخمیِّ خانه ی دردوغصِّه زینب بود
اِرث اوچادری پرازخاک وکفن وبوسه ای به حنجرشد
فاطمیِّه رسید آنجاکه سفری کرد روی نیزه سری
کربلا گریه کرد وقتی که دم زهرا غریب مادر شد

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران