• چهارشنبه 19 اردیبهشت 03


شعر مدح و شهادت امام هادی النقی(ع)( وقتی نگاهم را به بــاران می نشانم)

3172

وقتی نگاهم را به بــاران می نشانم
 وقتی كه خونِ دل ز دیـده می فشانم
 گُل می كند شـوق تو و با جـذبۀ عشق
 دل را به سوی سـامرایت می كشانم
 چون آینه محو جلالت می شود دل
 مبهوت در قدر و كمالت می شود دل
 یادت چـراغ خلـوت اندیشۀ ماست
 مهرت همیشه در رگ و در ریشـۀ ماست
 ای هـادی گمگشتگــان راه توحیـد
 خـدمت به راه مكتب تو پیشۀ ماست
 بـر سـائـلان آستـان خود كرم كن
ما را به راه عشق خود ثابت قدم كن
 ای مظهـر كـل صفـات حـق پرستی
 بخشیده از جام شرف بر عشق، مستی
 ما قطرۀ دریـای احســان تو هستیم
 مـا ذره ایـم ای آفتــاب كُـل هستی
 تـاریكی مـا را ببخشــا روشنـائی
 ما را به اوج معــرفت كن رهنمـائی
 ایمان شكـوفـا شـد ز گلــزار لب تو
 عـرفـان فضیلت یـافته از مذهب تو
 ای چشمـۀ جـوشنـدۀ ایثـار و تقـوا
 قـرآن شـده احیــا ز سعیِ مكتب تو
 تو رهبر دین، شهـریـار مُلـك دینی
 تو هــادی راه تمـــام مــؤمنینی
 تو كعبــۀ دل هــایی و قبلــه نمـائی
 تو چـون نسیم صبحگاهی جان فزائی
 گنجینـۀ قـدر و كمـال و علـم و دانش
 تو گـوهـر نـاب جـواد ابـن الرضائی
 جود تو جـوشیده ز جود آن جواد است
 دنیا مرید و درگهت باب المراد است
 ای آن كه تـابـد نو رایمـان از نهادت
 شد جامعـه آئینـه ای از اعتقــادت
 گر دشمـن بیــدادگر بیـداد می كرد
 گلبـانگ پُر شـور تو شـد تیغ جهادت
 روز عدو را بـا كــلامت شام كردی
 مـوج ستـم را خسته و آرام كردی
 آنـان كـه از روز ازل غـرق عنــادند
 غـافل ز روز محشـر و روز معـــادند
 وقتی قـدم در بـركۀ شیـران نهادی
 دیدنـد، شیـران سر به پای تو نهادند
 ای آفتـاب آسمــان حـق پرستی
 در اختیـار تـوست نبض كُّل هستی
 ای آن كه قرآن در تجلایی جهانگیـر
 با آیـۀ تطهیــر كـرده از تــو تقـدیر
 دشمن هجوم آورد در شب بر سرایت
 بردنـد تا بـزم شـرابت با چه تقصیر
 وقتی كه بر بیـدادگر لب را گشودی
 كاخ ستم را بر سرش ویران نمودی
 ای آن كه هستی از تو درس عشق آموخت
 خورشید مهرت چلچراغ عشق افروخت
 با آن همـه قـدر و جــلال و راد مردی
 افسوس با زهر ستم جان و دلت سوخت
 تو سـوختی تا نورحق روشـن بماند
 پر پر شـدی تا باغ دین گلشن بماند
 ای مظهــر صبـر و وقـار و استقـامت
 ای اســوۀ ایمــان و ایثـار و كرامت
 امیــدوارم تـا بگیــری بـا نگـاهت
 دست «وفائی»را به صحـرای قیامت
 ای قبلـۀ امیــد از مــا رو مگـردان
 در رستخیز از عاشقان ابرو مگـردان
شاعر:سید هاشم وفایی

  • یکشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 12:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران