به روي نيزه نشستي تورا نظاره كنم
بخند تا كه منم خنده اي دوباره كنم
اگر اجازه دهي لااقل براي تنت
كمي ز چادر خود را كفن قواره كنم
تمام سعي من اين است غارتت نكنند
در اين كشاكش جسمت بگو چه چاره كنم؟
و قطعه قطعه تورا پخش ميكنند اينجا
چگونه من بنشينم تورا نظاره كنم
بريده باد دو دستي كه گوشواره كشيد
به گوش پاره از اين پس چه گوشواره كنم
رسيده وقت نماز و براي قبله نما
به زلف هاي رهاي تو من اشاره كنم
شاعر:محسن مهدوی
- چهارشنبه
- 25
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 16:41
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه