افتاده بر خاک حجره تنها آهِ جگر سوزی دارد آقا
قاتل چه می خندد از بی رحمی ذکر عطش دارد ابن الزهرا
سر به روی خاک حجره می گذارد، وای
با لبان تشنه اش جان می سپارد
یکطرف اشکی از دیده می بارد یکطرف قاتل خنده به لب دارد
شعله غم می کشد از دل زبانه، وای
جسم او را می کشند تا بام خانه
آه و واویلا صد آه و واویلا
********
راحت شد آقا از زخم زبان راحت شد از دشنامِ بی امان
بر جسم او روی بام خانه بال کبوترها شد سایه بان
این جوان یک گریه کن زین غم ندارد، وای
من بمیرم چونکه او مَحرم ندارد
روضه اش آتش بر قلب ما انداخت او مرا یاد کرببلا انداخت
زیر هُرم آفتاب گرم و سوزان، وای
پیکر صد پاره شاه شهیدان
آه و واویلا صد آه و واویلا
********
کرببلا ديدن دارد آقا شش گوشه بوسيدن دارد آقا
پشت در اين خونه مي شينم اين حلقه کوبیدن دارد آقا
آرزومونه ازت حاجت بگيريم، واي
توي صحن کربلا هيئت بگيريم
سينه زنهات و آقا بده توشه يک شب جمعه پائين شش گوشه
تا سحر پائين پاي تو بمونيم، وای
قول ميديم که روضه اکبر نخونيم
آه و واويلا صد آه و واويلا
********
شاعر: امیر حسین الفت
منبع : بی پلاک
- پنج شنبه
- 26
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 12:16
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه