زینب فرشته بود و پر خویش وا نكرد
این كار را براى رضاى خدا نكرد
پر مىگشود اگر،همه را باد برده بود
سیمرغ بود و جلوه بى انتها نكرد
این كربلا چه بود كه جز این مسافرت
او را ز جان عزیزتر خود جدا نكرد
گیسوى آیههاى نجیبى كه مىوزید
با معجر شكسته زینب چهها نكرد
یاد رقیه حرف گلو گیر زینب است
حرفى كه تار صوتى او خوب ادا نكرد
آرى غذا نداشت ولى در تمام راه
یكبار هم نماز شبش را قضا نكرد
بیگانه بر غریبى زینب سلام كرد
كارى كه هیچ رهگذر آشنا نكرد
شاعر:حجت الاسلام رضا جعفری
- پنج شنبه
- 26
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 12:50
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه