رفتار تو با من اى خداوند كريم
آن است كه بوده با مسيحا و كليم
گويى كه نديده اى گناهى از من
از بس كه رحيمى و غفورى و حليم
* * *
گر برانى ور بخوانى زين درم
غير از اين نيست جاى ديگرم
خانه ات را حلقه بر در مى زنم
گرد بام خانه ات پر مى زنم
* * *
بارالها بر درت روى سياه آورده ام
عمر از كف رفته و بار گناه آورده ام
راه تاريك است وليكن آيه «لاتقنطوا»
روشنى با خود من گم كرده راه آورده ام
* * *
شد عمر و به طبع خواهشم هست هنوز
صد نعل گنه در آتشم هست هنوز
با آن كه نه روى توبه مانده است و نه عذر
از دوست اميد بخششم هست هنوز
* * *
اى باب هدايتت به خلقان همه باز
اشيا همه را به درگهت روى نياز
هرچند كنم گناه آرم به تو روى
هرچند غلط كنم ره آيم به تو باز
* * *
بر بنده روسياه يا رب تو ببخش
بر عاجز بى پناه يا رب تو ببخش
از عفو و عطا ملول هرگز نشوى
من هرچه كنم گناه يا رب تو ببخش
* * *
ابروى تو قبله نمازم باشد
ياد تو گره گشاى رازم باشد
از هر دو جهان برفكنم روى نياز
گر گوشه چشمت به نيازم باشد
شاعر؟؟؟- پنج شنبه
- 19
- آذر
- 1388
- ساعت
- 12:1
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه