حسین رو شونه هام کوهی ز رنج و درده
حسین خواهر تو ببین که کوچه گرده
اسیر اونیه که یه محرمم نداره
بارون غربت از دو دیده هاش می باره
یتیم اونیه که باباش و سر بریدن
یتیم اونیه که معجرش و کشیدن
رباب دیده گلش رو نیزه سر بلنده
برا آرامش دل مادر می خنده
هلال ماهیه که مسافر تنوره
کار سنگای تیز شکستن بلوره
جایی که ریختن خون خدا حلاله
بدون که موندن چادر رو سر مهاله
شهید اونیه که سر در بدن نداره
آقام رو زمینه ولی کفن نداره
شاعر:قاسم نعمتی
- پنج شنبه
- 2
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 13:26
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه