کربلا آن قَدر کشش دارد که مرا جذب کرده گودالش
کاروانی که رفته می خواهد بکشاند مرا به دنبالش
هر سلامی که داده ام حالا زائر این حوالیم کرده
می برد با خودش مرا فطرس می نشاند مرا روی بالش
کربلا نه، همان بهشتی که می وزد بوی سیب از همه جاش
می کشد سمت خود هر آدم را میوه های رسیده و کالش
هر شب جمعه ای که می آید شب پُر رفت و آمدی دارد
زائرش قابل شناسایی است از غبار نشسته بر شالش
قبله شش گوشه می شود این جا، می شود هر طرف نمازی خواند
به مفاتیح احتیاجی نیست بس که آسان شده است اعمالش
گریه کردن دعای آسانی است پیش تو یا محوّل الاحوال
هر کسی بر تو اشک می ریزد با تو تحویل می شود سالش
"من اتاکم نجی" عجب ذکری است ذکر هر کس که می رسد به شما
"من عصاکم فقد عصی الله" است ورد مستیّ دائم الحالش
وحی قرآن نزول تدریجی است صبر کرد و خدا رسید به تو
تا که در نفخ صور عاشورات وحی شد آیه های زلزالش
هرکسی فال نامه ای دارد فال ما هم زیارت عاشوراست
بأبی أنتَ گفت و شد بیمه زائرت تا همیشه اقبالش
بانی روضه های کرببلات حضرت صادق قبیلۀ توست
کرده خرج زیارت حرمت هرچه سرمایه بود از مالش
شاعر : محسن ناصحی
- یکشنبه
- 19
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 15:9
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن ناصحی
ارسال دیدگاه