• دوشنبه 3 دی 03


آن كه بعد پدر در همه جا تنها بود

2089

آن كه بعد پدر در همه جا تنها بود
نور چشمان نبى، فاطمه زهرا بود!
گل مينوى بهشتى به جوانى پژمرد
 آن كه عطر نفسش، بوى خوش گلها بود
پاره جسم نبى را ز جفا آزردند

 

 مأمن فاطمه، بيت الحزَن صحرا بود!
همه گفتند: على بعد وى از پا افتاد
كوه صبرى كه چنان ثابت و پابرجا بود!
تا جگر گوشه محراب خدا را كشتند
 چشم حيدر ز غمش يكسره خون پالا بود
رفت زهرا و على زآتش داغش همه عمر
 سوخت چون شمع سراپاى، اگر بر پا بود!
بارد از ديده خود خون جگر «جيرودى»
 بس كه آن ماتم جانسوز، توان فرسا بود
 (كاظم جيرودى)


  • یکشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • سعید رضایی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران