فاطمه سوخت
اى به طوفان بلا، يار على
همدم آه شرر بار على
مهر و قهرت، سبب ردّ و قبول
فاطمه! روح على! جان رسول
اى ز سيلى شده نيلى رويت
كشت آزردگى پهلويت
تا على را سوى مسجد بردند تا
نازنينْ قلب ترا، آزردند
رابط فيض خدا را كشتند
مادر زهد و ريا را، كشتند
آنكه نان و نمكش را خوردند
به تلافى، فدكش را بردند!
تا كه بيت الشرف فاطمه سوخت
عرش را ز آتش غم، قائمه سوخت
هستى شير خدا رفت ز دست
تا كه زهراى وى از پاى نشست
تقی براتی
- دوشنبه
- 29
- فروردین
- 1390
- ساعت
- 16:49
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه