نکردیم کاری درین بندگیها
ندیدیم خیری از این زندگی ها
از این زندگیها نشد کام حاصل
درین بندگیهاست شرمندگی ها
بیا عشق ویران کن صبر و طاقت
که آسوده گردیم ز آسودگی ها
اگر هست خیری در آشفتگیهاست
که آشفته تر باد آشفتگی ها
ززنگار عقل آئینه دل سیه شد
خوشا سادگی ها و دیوانگی ها
رهی گر بحق هست شوریدگیهاست
خوشا عیش سودای شوریدگی ها
پریشان شو از زلف های پریشان
مجو خاطر جمع ز آسودگی ها
بیا تا تلافی کنیم آنچه بگذشت
که داریم از عمر شرمندگی ها
بیا بعد از این فیض بیدار باشیم
که مرگست بهتر ازین خفتگی ها
شاعر : فیض کاشانی
- سه شنبه
- 11
- تیر
- 1392
- ساعت
- 6:25
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
فیض کاشانی
ارسال دیدگاه