• دوشنبه 3 دی 03


شعر مناجات با خدا -( بچه گی کرده ام، پشیمانم )

6889
14

 بچه گی کرده ام، پشیمانم
من ندانسته شیطنت کردم
بغلم کن دوباره مثل قدیم
رو نگردان ز من، غلط کردم  
سادگی کار دست من داده
همنشین بد از تو، دورم کرد
لطف بیش از حد شما؛ امروز
بنده ای سر کش و جسورم کرد
سیب سرخ هوس فریبم داد
دلم از کرده اش پشیمان است
عذر تقصیر پیشت آوردم
مهربان، بخشش از بزرگان است
به کجا می شود فرار کنم!؟
بدتر از متهم زمین خوردم
حیف آن دست که مرا بزنی
نزده؛ من خودم زمین خوردم
آبرو اشک و ندبه و توبه
باز هم وازه های تکراری
دست های مرا دوباره بگیر
تا بفهمم که دوستم داری   
شده ام جنس کهنه ی بازار
رهگذر، دوست، آشنا نخرد
کاش از اول ضرر نمی دیدیم
هیچ کس غیر تو، مرا نخرد
نه! من از چشم تو نمی افتم
تا حسینی و کربلایی هست
آبروی مرا نخواهی برد
تا که عشق امام رضایی هست
 ( روسیاهم ) صدا نخواهی زد
پای من را قلم نخواهی کرد
به دلم دست رد نخواهی زد
سنگ روی یخم نخواهی کرد
 باز هم روی خوش نشان دادی
چقدر خوب شد که زهرا هست
غسل گریه کن ای دل غافل
روضه ی دست و مشک سقا هست

 

  • شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 5:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران