• دوشنبه 3 دی 03

 یوسف رحیمی

مناجات با خدا -( یادش به خیر صبح وصالی كه داشتیم )

3233
2

یادش به خیر صبح وصالی كه داشتیم
باران اشك های زلالی كه داشتیم
یادش به خیر حال خوش دل شكستگی
چشمان خیس و بغض سفالی كه داشتیم
بوی كویر می دهد این روزها دلم
كو آن هوای پاك شمالی كه داشتیم
از دشت لحظه ها چقدر توشه چیده ایم
از روز و ماه و هفته و سالی كه داشتیم
مانند ابر می گذرد كاروان عمر
از دست رفته است مجالی كه داشتیم
ما مانده ایم و حسرت پرواز تا خدا
چیزی نمانده از پر و بالی كه داشتیم
شام فراق با دل عاشق چه می كند
یادش به خیر صبح وصالی كه داشتیم

شاعر : یوسف رحیمی

  • سه شنبه
  • 18
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 8:0
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران