• دوشنبه 3 دی 03


عصر یک جمعه ی دلگیر

8597
27

عصر یک جمعه  ی دلگیر دلم گفت:
بگویم، بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیدست؟
چرا آب به گلدان نرسیدست؟

 

وهنوزم که هنوز است،
غم عشق به پایان نرسیدست؟
بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید، بنویسد
که چرا هنوزم که هنوز است،
چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیدست؟
و چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیدست؟
عصر این جمعه ی دلگیر،
 وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس
تو کجایی گل نرگس؟

  • جمعه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1390
  • ساعت
  • 17:1
  • نوشته شده توسط
  • سعید رضایی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران