صدای قدمهاش شنیده نمی شه
دو چشمش رو بسته برای همیشه
سراغش رو امشب گداها می گیرن
میخوان که برای آقاشون بمیرن
امیر غریبم امیر غریبم 4
اون آقای خسته که خیلی کریمه
همش ذکر لبهاش فَأَمَّا الْيَتيمه
راحت میشه امشب ز وادی غربت
ز زخم زبون و ز دشنام و تهمت
امیر غریبم امیر غریبم 4
چهل سال گذشته که خونه نشینه
داره روی قلبش عزای مدینه
تو مردم سلامش بدون جواب بود
هنوزم رو دستش یه رد طناب بود
امیر غریبم امیر غریبم 4
شاعر : رضا تاجیک
- شنبه
- 22
- تیر
- 1392
- ساعت
- 17:59
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه