ای یارجمکرانی من، یبن فاطمه
ای عشق جاودانی من، یبن فاطمه
خون مرا به پای فراقت نوشته اند
ای قاتل جوانی من! یبن فاطمه
ما مردمان خاک کجا و؛ شما کجا!؟
آقای آسمانی من، یبن فاطمه
ازلطف غربت تو، سرمن شلوغ شد
ای رونق دکانی من، یبن فاطمه
ازابتدا بهارتو را مژده داده اند
نوروز باستانی من، یبن فاطمه
فقروفساد کشته ی شمشیرعدل توست
موعود آرمانی من، یبن فاطمه
کرببلا؟ مدینه؟ کجا امرمی کنید؟
بانی روضه خوانی من، یبن فاطمه
شاعر : وحید قاسمی
- پنج شنبه
- 27
- تیر
- 1392
- ساعت
- 8:15
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
وحید قاسمی
ارسال دیدگاه