تو نیستیّ و کسی نیست در حوالی عشق
ببین چه آوردی بر سر اهالی عشق
تو نیستی و کسی نیست تا افاقه کند
برای آغوش و بازوان خالی عشق
همین که ابر نبارد از اعتصاب غمت
همین که قلب کویر و دل سفالی عشق،
ترک ترک به خداوند التماس کند
همین خودش یعنی مرگ احتمالی عشق
نه! التماس هم از او گمان ندارم هیچ
چنین که ایمان آورده ام به لالی عشق
تو نیستی و سکوت آخرین حضور صداست
...صدای فاتح! پژواک پر توالی عشق
به جست و جوی تو پاپیچ کوه و دره شدیم
کجاست مقصد این جاده شمالی عشق؟
- پنج شنبه
- 27
- تیر
- 1392
- ساعت
- 13:4
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه