• سه شنبه 15 آبان 03

استاد سید هاشم وفایی

شعر مناجات با خدا -( یا غافر الخطایا، یا دافع البلایا )

10002
14

یا غافر الخطایا، یا دافع البلایا
یا مجزل البلایا، یا منهی الرجایا
یا باعث البرایا، یا واجب الهدایا
یا قاضی المنایا، یا سامع الشکایا
با آه سرد غفلت، با اشک گرم خجلت
از نفس سرکش خود، آورده ام شکایت
ازبس گناه کردم، دل را سیاه کردم
عمر عزیز خود را، من صرف آه کردم
اشک خجالتم را، هرشب گواه کردم
من اشتباه کردم، خود را تباه کردم
گر بر فلک رسیده، آوای یارب من
جان مرا گناهان، آورده برلب من
ای خالق خبیرم، ای قادر و قدیرم
از نور رحمت تو، روشن شده ضمیرم
تو آن همه بزرگی، من این همه حقیرم
تو بر همه کریمی، من بر درت فقیرم
برخوان رحمت خود، یک لحظه دعوتم کن
عفو و عنایتت را، از لطف قسمتم کن
من گرچه روسیاهم، سرتا به پا گناهم
شرمندۀ تو هستم، اشکم شده گواهم
ای آستان لطفت، تنها پناهگاهم
تا رحمت تو پُل زد، شرم من و نگاهم
بر عبد روسیاهت، یک دم نظاره ای کن
تا رو سفید گردم، بر من اشاره ای کن
در راه حق پرستی، یارب هدایتم کن
هنگام جنگ با نفس، مولا حمایتم کن
سوگند بر علی و، زهرا عنایتم کن
سرشار شور و عشق، مهر ولایتم کن
فردا اگر «وفائی»، روسوی محشر آرد
جز گوهر ولایت، چیزی دگر ندارد

 

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • یکشنبه
  • 30
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 5:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران