امام شیعه ای وصحن دیده ات دریا
بیاد روضه کوچه بیادعاشورا
دوباره آتش کینه به پشت در آمد
هلاک روضه مادر شدی گل زهرا
مثال غربت حیدر میان شهر نبی
دو دست بسته و حیران شدی خود مولا
تو مایلی که مراسمت کربلا ببری
تو مایلی ببری ام به سمت عاشورا
بگو ادامه دهم یا ز نینوا گویم
ز اشک و دیده زینب به دشت کرب وبلا
حسین بی کس و تنها میان گودال است
زند به روی دهانش پلید بی سر و پا
همین که سایه خنجر به روی حنجر اوست
قیامتی شده بر پا در عالم بالا
دگر نگویم از آن خواهری که تنها شد
دگر نگویم از آن خیزران و تشت طلا
- چهارشنبه
- 16
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 7:59
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه