هزار شکر که هر شب هوای ماداری
چقدر روزیه و روضه برای ما داری
برای ما فقط از خویش خرج میکنی آقا
چه حرفها که برای خدای ما داری
چه اشک ها که تو بر چشمهای مادادی
چه ناله ها که تو با های های ماداری
ز راه میرسی و بوی سیب می آید
چقدر عطر خوش از کربلای ما داری
ز راه میرسی و گیسوان تو خاکی است
گمان کنم خبر از سرجدای ماداری
بگوحسین بمیرم بگو که زنده شوم
مریض عشقمو باخود دوای ماداری
نشسته ایم که پرپر کنیم گلها را
بیا که منصب صاحب عزای ماداری
گرفته ایم از این روضه ها نشان بقیع
نشسته ایم کنار کبوتران بقیع
شاعر : مهدی میری
- سه شنبه
- 29
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 8:5
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مهدی میری
ارسال دیدگاه